مطالب میجیک

«بانو امین» امکانی برای زنان امروز است – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان

گروه استانی خبرگزاری آنلاین – شیما فتوچیان: با توجه به شرایط کنونی، موضوع باید عمیق‌تر در مورد جایگاه زن در بستر معرفت‌شناسی دینی مورد توجه قرار گیرد، به‌ویژه در دهه اخیر این موضوع از حساسیت و اعتبار روزافزونی برخوردار شده است. در تاریخ دنیای مدرن، زنان به طور فزاینده ای دارای نقشه های فردی، اجتماعی و تاریخی هستند آه تو بازی می کنند که ممکن است اعمال در تاریخ مقدس مؤثر باشد، بنابراین با توجه به اهمیت این موضوع و دیدگاه های متفاوت فلسفی و عرفانی زنان استاد طاهرزاده، به سراغ ایشان رفتیم تا این موضوع را بررسی کنیم. قسمت دوم این گفتگو را در ادامه می خوانید.

همانطور که می دانیم در تاریخ اسلام داستان هایی از زنان و حتی فیلسوفان و عارفان مانند فاطمه قرطبی، ام کلثوم برغانی، رابعه علوی، آمنه بیگم مجلسی، زبیده دختر ملاصدرای شیرازی و… وجود دارد. اما چرا در مکاتب فلسفی اصفهان از زنان کمتر رنگارنگ و ابتدایی نامی برده نمی شود؟

این ممکن است به خاطر شرایط تاریخی آن زمان باشد یا ممکن است در روحیه زن باشد که بیشتر عبادت او در روح اوست. اما با ظهور تاریخ معاصر و وجود این تاریخ، مشکل تا حدودی تغییر کرده است.

چرا تعداد زنان متفکر و عارف و فیلسوف در تاریخ تمدن و اندیشه اسلامی به ویژه در جریان فلسفی اصفهان کمتر از مردان است؟ آیا مزایای ذهنی و فکری کم است؟ یا چون معمولا یک تخت آرام و منسجم، برای یک فرد با احتیاط یا برای مادران و برنامه های خانه داری آماده می کنند، کمتر دیده می شوند و فرصت نظر دادن ندارند؟

به نظر من شرایط تاریخی چنین چیزی را ایجاب می کند، در صورتی که زن و مرد از نظر استعداد درک امور فکری تفاوتی ندارند. بله در حال حاضر! مشکل معمولاً یک مشکل عاطفی و آموزشی است، بنابراین او باید با آن مقابله کند.

از آنجایی که اصفهان شهری متمدن با فرهنگ و هنر اصیل است و در تاریخ فلسفی و عرفانی اسلام نیز نقش بسزایی دارد و مهد بسیاری از حکیمان، عرفا و فیلسوفان بوده است. جایگاه زن به طور مستقیم یا غیرمستقیم در جریان فلسفه اصفهان چگونه است؟

شاید بتوان گفت در طول 200 سال گذشته در ایران، تاریخ جدیدی وجود دارد که با آن روبرو هستیم، حاجیه خانم امین با درک وقایع آن تاریخ به اصفهان آمد. صحبت در مورد آنها زیاد است. بیایید بیشتر در مورد آنها صحبت کنیم.

به گفته مجتهد امین، این احتمال وجود دارد که آینده زنان ما خودشان را پیدا کنند، زیرا می گوید من همان آدم های زمان خودم را پیدا نکردم که حرف های آن چه در سر و دلم است را بزنند. من می توانم بگویم و نمی توانم، و بعد او می گوید، از جمله من آبادی من قصد تصوف و تجرد را ندارم و چیزی در نظر ندارم. این بدان معناست که در یک تاریخ جدید قرار دارد و ماهیتی را نشان می دهد که بشر می تواند در آن قرار دهد.

موقعیت خاص تاریخی او دیگر نه در گذشته میسر است و نه در آینده ای که نواندیشان رضاخانی داده اند، و از این حیث او احساس می کند که تاریخ خاصی وجود دارد که باید همه را با توجه به آن تاریخ، در فصل، بازخوانی کرد. فرمودند: «من در زمانی هستم که هیچ قرآنی جز کلمه، دین واحدی جز اسمش، دین واحدی جز عادت و حرکت نیست.» «همه جا رنگی است، در آسمان همان است». و در این فضا قطعاً تحولی در معرفت شناسی رخ می دهد، اما طبق سنت دینی.

آدمی که می داند باید برای مسلمانی خودش فکر کند تا این آمادگی از او شخصیتی بسازد تا متدینان در شرایط خودشان را نبازند و بدانند که امکان زندگی دینی از بین نمی رود، حتی اگر باشد. ممکن است. چنین زندگی مذهبی برای آن زمان کافی نبود. نگاهی عمیق تر به دین بیندازید، به کتاب های «مخزن. اللالیو «اربعین هاشمیه» را می بینید. گفتار و کردار او: «خود یوسف را نمی فروشم». اصل دین این است که تنها راه سعادت انسان در همه زمان هاست و در مقابل مدرنیته کمرنگ نمی شود.

بانو مجتهده امین به عنوان یک متفکر زن معاصر، شناختی از بافت دینی و فرهنگی اسلام و خانواده یا فعالیت درونی هویت زن در خود دارد که در بستر تاریخ شکل گرفته و از خردمند شدن و مدینه فاضله شدن اوست. خانم ساخته شده؟

آگاهی از تاریخ در حال ظهور او را در صحنه عاقل و با احتیاط می کند. فصل. حاجیه خانم امین از دوره تاریخی گذشته فراتر می رود و حاصلش این آثار است و پاسداری از او به این دلیل است که علمی را که آمد و در تاریخ خودش ظاهر شد و تکلیف شد رشد داد. از دیگر اینکه چگونه با شخصیت برخورد کنیم و بفهمیم در آن زمان چه اتفاقی می افتد نتیجه کار است.

خانم مجتهده امین نشان داد که یک انسان دنیایی است و به همین دلیل باید به دنیای او حس کنیم و این بالاتر از درس گرفتن از آثار خانم امین است.

در واقع! چه کسی باید نماینده این شخصیت ها باشد؟ مگر اینکه از منظر فلسفی به تاریخ نگاه کنید؟ آیا در حین مطالعه آثارشان به دنبال شخصیت هایی هستیم که دانش خاصی داشته باشند یا به دنبال شخصیت هایی هستیم که شور تاریخی خاصی داشته باشند؟ نوشته حاجیه خانم امین نشان می دهد که او عشق خود را به علم می دانسته و آن را با نویسندگی توسعه داده است. در آن پست چه کنیم؟ نگاه کن ما انجام می دهیم، به من توصیه کنید که فکر کنم نگاه کن او در حالی که در یک فرهنگ ناب دینی است، می‌خواهد در دنیایی جدید با هویتی مقدس باشد، بنابراین کتاب «سفر» او نیز داستانی درباره تاریخ است و بانو امین در این زمینه مظلوم واقع شده است، چنان که گاه برخی تعبیر می‌کنند. مردم، اگر او در دوره قبلی باشد نگاه کن و نه در آینده که این روح از حضوری که باید خود را بشناسد پر شود; و این یعنی شناخت زن در طول تاریخ و شناخت زندگی او از منظر هرمنوتیک.

در آثار او با نگرانی شخصی مواجه می شویم که خود را در برابر دنیای جدید گم نکنیم و راه حل زندگی دینی را مانند اخوان المسلمین فراری از آن تاریخ ندانیم، اما بدانیم که این اتفاق برای ما محتمل است. بیایید خودمان انجام دهیم.

با این رویکرد، آثار او برای درک آنچه از این زاویه گفته می شود در نظر گرفته نمی شود. فکر زندگی در دنیایی که در آن هست و زندگی را بیهوده خواهد کرد، برای او ویژگی مهمی است، زیرا او که از نسل اشراف است، سریعتر از دیگران آن را احساس می کند، زیرا طبقه بیشتر به چشم می آید. از طریق فرهنگ مدرن بی فایده است. او راه حل را «فرار» یا «تحول» نمی داند. او به دنیایی بین دو جهان فکر می کند. هیچ راهی برای عبور از صحرای برهوت وجود نداشت، زیرا زنان در آن زمان بسیار در معرض تهدید بودند و امید خود را برای از دست دادن آینده خود از دست داده بودند.

با این حساب آیا می توان دیدگاه های خانم مجتهده امین را متأثر از دیدگاه های ملاصدرا دانست و در شناخت دین و ادراکات باطنی در سطح علمای معاصر مانند علامه طباطبایی و امام خمینی می توان دید؟

او از توصیه های اخلاقی مصنوعی دوری می کند و به دنبال آموزه هایی است که انسان را در شهود می سازد. تأثیر او بر ملاصدرا در آثارش مشهود است. او سعی می کند استدلال عقلانی را با الهامات صادقانه و روشنگرانه و نیز استدلال نقلی ترکیب کند. از این رو مانند ملاصدرا از وکیل عاقلتر است درد می کند بود. آنچه انسان بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز دارد و امام خمینی (ره) در این زمینه در نامه ای به گورباچف، آقای ملاصدرا و فرزند پسر زبان عربی را معرفی کرد. و به عنوان یک نکته حیرت آور، در روزگاری که حکومت فقهی تمام شده است، با زنی روبرو خواهیم شد که عقلانیت فلسفی و شهود عرفانی را در شخصیت خود ایجاد کرده است.

دغدغه او دینداری است، اما نه دینداری به معنای اعتقاد منجمد، بلکه در نگاه به افقی که حقیقت دارد همیشه در نظر گرفته شده و باید همیشه در ارتباط با اعتقادات قبلی بازخوانی شود، بدون اینکه دین حداقلی را مطرح کند، زیرا بسیار معرفت است. . خطر “تحول”. رهبر معظم انقلاب 14 خرداد 1378 در مورد تفاوت تحولی که روح امام خمینی (ره) شد و تحول فکری به رهبری رضاخان; او گفت که به بهانه مدرنیته در صدد خلاصی از هویت و ذخایر معنوی ایران است و بانو مجتهد امین متوجه خطرات دگرگونی حمله به کشور به بهانه مدرنیته و ایجاد دبیرستان از یک سو و سنت های مذهبی از سوی دیگر

شعور مشترکی بین بانو امین و حضرت امام و علامه طباطبایی و علامه محمدتقی جعفری به وجود آمده است و لذا می بینیم که بانو امین نیز عضوی از آن شعور است و از آنها تقلید نمی کند.

این آگاهی باید به گذشته برگردد تا در «حال» و «آینده» باشد.

عارفه مرحوم حاجیه خانم امین، درست در فضایی مثل علامه طباطبایی می‌گفتند، با این دیدگاه که ملاصدرا درباره معاد گفته بود، حوزه آمادگی برقراری ارتباط را نداشت. گفت: اگر ببینیم که جسدش دفن شده و پوسیده است، با کدام بدن؟ در پاسخ می گوییم این بدن که با مرگ از او جدا شده، قشر بدن واقعی است، بدن واقعی همیشه و در همه چیز. نشات با روح در ارتباط است.

احتمالات را برای آینده در نظر بگیرید آیا زنان با حفظ روحیه اجتماعی می توانند عرفانی، باطنی و معرفتی باشند؟

روح اجتماعی را می توان با عرفان و حکمت پرورش داد و حاجیه خانم امین از این جهت سیده نساء است. جهان در، درب”ما هستیم ها» قبلاً تا زهرا مرضیه (س) باید در مسجد مدینه تبلیغ می کرد، باید آنجا بود. در همین راستا در مقدمه کتاب «نفحات الرحمانیهگفته شد مقوله معرفت خدا به طور خلاصه کاری نیست که انسان بتواند انجام دهد و از کسانی که معتقدند در این مقوله باید به کلی که بر ما نازل شده بسنده کنیم نه بیشتر. از آن اینطور نیست. انسان باید در مقوله معرفت خداوند به تفصیل و سبک قرار گیرد.

در دنیایی که دیگر راکد و یکنواخت نیست، هویتی با حس تاریخ در او پدیدار شده است، در بسیاری از موارد هنگام بررسی و نقد اندیشه های گذشته، نظرات خود را بیان می کند، زیرا آنها کودک هستند. زمان، و نه بچه های دیروز.

در زندگی خانم امین فضای آزادی فراموش نشدنی و فراموش نشدنی است و مردی که به آزادی می اندیشد همین است، زیرا آن آزادی نه آزادی سیاسی است و نه آزادی بزرگ نمایی. در این فضا، بانو امین به «یافته ای» می رسد که می تواند خود را به عنوان یک متفکر زن مطرح کند. کرونولوژی مانند این یکی از انواع آگاهی است. با در نظر گرفتن این موضوع، زنان ما نیز می توانند به نوع حضور، آزادی و فرصت های پیش آمده فکر کنند. و از آن جا گفت به قول حاجیه خانم امین برای آینده محتمل است که خود را در تاریخ حاجیه خانم ختم نکنیم.

آیا کمال زن در فرهنگ اصفهان سرشار از تمدن و اندیشه، صرفاً در گرو وجود اجتماعی اوست یا هر زن فردی و اجتماعی می تواند با زن کامل مورد نظر اسلام برابری کند؟ رسیدن؟

همانطور که در سوال قبل گفتم؛ البته زنان با حضور اجتماعی در این تاریخ بهتر می توانند شخصیت خود را شکوفا کنند.

دکمه بازگشت به بالا