من، تنها زن آتشنشان آبادان، ۱۷ سال دارم – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان
خبرگزاری آنلاین؛ گروه مجله: کلان شهر با غم و بغضش با روزگاری پر از امید و زندگی و همدلی خالی نیست. مردم آبادان با تمام توان به میدان آمدند و در اسرع وقت به آواربرداری از مصدومان کمک کردند. در میان همه جوانان باتجربه و پرتلاشی که از شهرهای مختلف به آبادان آمده بودند، دختری بود که به خاطر دختر بودن و جوان بودنش شهره بود که آتش را پوشانده بود.
من از 15 سالگی داوطلب آتش نشان بودم
«شقایق سبطوی» دختر نوجوان آبادانی است که از اولین روز آرامش تا آخرین روز در اطراف کلانشهر است و سعی دارد به دوستانش کمک کند. سبطاوی درباره خود می گوید: «من 17 سال دارم، گرافیک می خوانم و اگر نتوانم یا نخواهم در رشته گرافیک ادامه دهم، قطعا روان شناسی می روم که به کارم کمک می کند. . من یک آتش نشان داوطلب هستم و دو سال در ایستگاه مرکزی آتش نشانی آبادان کار کرده ام. این یک تجارت از 15 سالگی بوده و هنوز مشغول و علاقه مند هستم.
از او پرسیدم حتی در سنین پایین به آتش نشانی رفتی؟ او گفت: «من از ابتدا به آتش نشانی علاقه داشتم. زمانی که فهمیدم می توانم در این زمینه کار کنم، داوطلب آتش نشانان شدم. در این دو سال بیشتر در زمینه آموزش کار کرده ام. عملیات اطفای حریق در آبادان برای بانوان بسیار محدود و سخت است. من به عنوان یک زن، فقط می توانم در برنامه های خاصی مانند متروپلیس شرکت کنم. در لبه هاست، نه در متن. اما من این چالش را پذیرفتم تا علایقم را برآورده کنم.
من تنها آتش نشان زن آبادان هستم
وی در ادامه درباره حضور بانوان در حرفه آتش نشانی بیان کرد: با وجود اینکه هنوز در آبادان زن آتش نشان مستقر نشده است اما در شهرهای دیگر زن آتش نشان داریم. شهرهایی مثل تهران و شیراز و دو سه شهر دیگر از حضور خانم های آتش نشان استفاده می کنند اما در آبادان من تنها زن آتش نشان هستم. اگر فقط در آبادان نبودم و چند داوطلب دیگر هم بودند، سریعتر به هدفم می رسیدم، اما حالا این من و خودم هستیم. این مسیر سختی بود اما سعی کردم داوطلبانه بودن خود را به دیگران ثابت کنم و آنها را متقاعد کنم که آبادان هم به آتش نشانان زن نیاز دارد.
تنها یک دختر آتش نشان در آبادان درباره چالش خود گفت: سختی ها و مشکلات زیاد است اما این مشکلات مرا سرد نمی کند. هر فردی در هر شغلی با مشکلات و چالش هایی روبرو خواهد شد. مثل همه چیز برای او نیست. من هم با این چالش روبرو شده ام. با اینکه هنوز جوان هستم و زن هستم، این چیزی از انگیزه و توانم کم نمی کند، اما بیشتر تلاش می کنم و برای رسیدن به خواسته ام تلاش می کنم. خوشبختانه خانواده ام به تصمیمات و علایق من احترام گذاشته و از آنها حمایت کرده اند. ابتدا جدی فکر نمی کردند و فکر می کردند شوخی می کنم، مخصوصاً از جوانی که برایشان غیرقابل باور بود، اما به محض اینکه کار را شروع کردم و زحمات من را دیدند، از آن گذشتند.
هیچکس به من نگفت بیا کلانشهر، اما من رفتم
او درباره روز حادثه و زمانی که متوجه شد کلان شهر در حال فروپاشی است، گفت: «به یاد دارم زمانی که در مدرسه امتحاناتم را دادم و اکنون در خانه استراحت می کنم. خواب بودم و بیدار بودم که شنیدم مادرم از اخباری که از کلان شهر شنیدم صحبت می کرد. خبر را در اینستاگرام چک کردم و دیدم واقعی است. اگرچه هیچکس به من نگفت که به کلان شهر بیایم، اما من داوطلب شدم و سعی کردم به هر نحوی که می توانستم به دیگران کمک کنم.
سبطاوی ادامه داد: وضعیت مکاتن ها این است. این اتفاق در آبادان رخ نداده است. وقتی به کلان شهر رسیدم هوا بسیار گرد و غبار بود و به سختی دیده می شد. فضا بسیار ناراحت کننده و پر از غم بود. چندین خانواده اشک می ریختند و امدادگران به آواربرداری ادامه دادند. همه امدادگران مرد و زن بسیار محدود بودند. فقط چند زن از هلال احمر آمدند، معمولاً چادر زده بودند. دو سه آتش نشان زن اهوازی هستند که فکر می کنم در رسانه کار می کنند. به هر حال من او را روی صحنه ندیدم. من تنها زن حاضر در صحنه بودم. اگرچه من خیلی به صحنه نزدیک نبودم. در واقع حضور من آنطور که انتظار داشتم موثر نبود اما در نهایت آمدم و سعی کردم از مرکز اصلی رویداد دور نباشم.
او درباره وضعیتی که امدادگران شبانه روز تجربه کردند، گفت: من هم مثل همه امدادگران در این دو سه هفته خیلی کم خوابیدم. روز اول صبح رسیدم و تا شب در کلان شهر ماندم. وقتی به خانه رسیدم مدام فکر می کردم که یک حادثه دیگر در کلان شهر رخ داده است و او به کمک من نیاز دارد. این فکر به من اجازه نمی داد بخوابم. بنابراین بیشتر از دو یا سه ساعت در روز استراحت نمی کنم. وضعیت آدم هایی که هسته اصلی داستان هستند از این هم سخت تر است. برخی از افراد چند روزی نمی خوابند و به تلاش خود ادامه می دهند.
همانطور که ما به آتش نشانان مرد نیاز داریم، به آتش نشانان زن نیز نیاز داریم
شقایق سبطاوی که در تصمیم خود برای آتش سوزی جدی است و به نظر می رسد قصد ندارد از این علاقه چشم پوشی کند، درباره لزوم استفاده از آتش نشانان زن در حوادث و بلایای مختلف گفت: همانطور که در حوادث مختلف به مردان نیاز است، زنان نیز نیاز دارند. همانطور که مردان می توانند وارد صحنه شوند، زنان نیز می توانند وارد صحنه شوند. اتفاقا خانم ها به دلیل خلق و خوی قوی زودتر به این مشکل عادت می کنند. در بسیاری از موارد، زنان می توانند بسیار بیشتر کمک کنند. مثلاً اگر خانمی در آسانسور گیر کرده یا در آتش سوخت، بهتر بود یک زن آتش نشان به کمک او می آمد. عمدتاً به این دلیل که زنان بهتر از مردان می توانند با قربانیان خود ارتباط برقرار کنند و بشناسند. درک آنچه اتفاق می افتد بسیار مهم است و مردان حتی اگر تلاش کنند نمی توانند مانند زنان این نقش را ایفا کنند.
وی که از نحوه حضور خود در کلانشهر چندان راضی نیست و معتقد است می تواند نقش بزرگتر و بهتری را ایفا کند، افزود: نمی توانم از تمام پتانسیلم در کلانشهر استفاده کنم و از این بابت کمی ناراحتم. ” متاسفانه بانوان آتش نشان در آبادان نیستند و مکان مناسبی برای کار نیست. البته این حق را هم به او دادم که با او مثل یک آتش نشان رفتار شود، چون به من می گفت این شغل برای زنان نیست. با این حال، امروزه بسیاری از مشاغل تخصصی شده اند و به مردان و زنان نیاز دارند. متأسفانه هر بار که می خواستم وارد آواربرداری در کلان شهر شوم، می گفتند بانو و شما کاری از دستتان برنمی آید! این واقعا مرا آزار می دهد. آنها فکر می کنند که چون من یک زن هستم، نمی توانم کاری انجام دهم، اما اینطور نیست.
اگر مجبور شوم به شهری می روم که در آن آتش نشان ها نیز از زنان پذیرایی می کنند
سبطاوی گفت که او قصد جدی دارد و هیچ چیز نمی تواند مانع او شود. جوانترین آتش نشان آبادان گفت: آمدم تا باورهای غلط در مورد زنان را از بین ببرم. در حال حاضر تلاش می کنم حضور خانم های آتش نشان را فراهم کنم اما اگر ببینم تا یکی دو سال دیگر شرایط کار در آبادان و در حوزه آتش نشانی بهتر نمی شود به شهر دیگری نقل مکان می کنم. می خواهم بگویم که در آتش نشانی وسواس دارم، اگر در آبادان نتوانم کنار بیایم، قطعا به شهری می روم که شرایط بهتری برای رشد و پیشرفت من داشته باشد. در مورد اخلاق من اینجوری، اگه یکی بهت بگه نمی تونی، من برای انجامش لجبازترم!
از شقایق سبطاوی پرسیدم نمی ترسی مثل پلاسکو ساختمان فرو بریزد و آنجا دفن شود؟ “به طور کلی، چه چیزی شما را به آتش نشانی علاقه مند می کند و باعث می شود که بتوانید بر آن مشکلات غلبه کنید؟” پاسخ: استعداد و علاقه بر ترس و اضطراب غلبه می کند. شجاعت در خودم در کنار این که دوست دارم به مردم کمک کنم باعث ایجاد ترس و اضطراب می شود. آتش نشانان باید خود را بکشند و در صورت لزوم دیگران را در شرایط خاص نجات دهند. با این طرز فکر وارد آتش نشانی شدم.