درباره pdf از چیزی نمی ترسیدم
معرفی کتاب از چیزی نمیترسیدم
کتاب از چیزی نمیترسیدم، گردآوری یادداشتهای شخصی حاج قاسم سلیمانی سردار شهید اسلام و ایرانی است. این کتاب به شرح زندگانی حاج قاسم از زمان تولد در روستای قنات کرمان تا اواخر زندگی پربرکت وی پرداخته است. کتاب ابتدا به دوران کودکی، نوجوانی و سپس جوانی حاج قاسم میپردازد. در ادامه به شرح مبارزات انقلابی این بزرگمرد با حکومت پهلوی در کوران پرداخته و سپس فعالیتهای وی در دوران پس از انقلاب را بازگو میکند.
به نقل از نودهشتیا نقش حاج قاسم در جریان ، و سپس سالهای پس از جنگ و حضور مستمر در جبهههای حق علیه باطل و به خصوص ایستادگی مقتدرانه در برابر آمریکا و امپریالیسم جهانی، از مباحث بعدی کتاب است. شرح ماجراهای مربوط به جنگ با داعش و نابودسازی این گروهک تروریستی خطرناک با همت حاج قاسم، از دیگر بخشهای جالب توجه کتاب است.
بخشی از مقدمه کتاب
دختر شهید سلیمانی، زینب سلیمانی، در مقدمۀ کتاب این گونه نوشته است:
«من به نمایندگی از حاج قاسم برای ایشان [رهبر کبیر انقلاب] هدیهای برده بودم. این هدیه، زندگینامهای به قلم حاج قاسم بود که قصد داشتیم بهمناسبت ایام سالروز شهات، در قالب کتابی منتشر کنیم. آنچه همراهم بود، در واقع ماکت یا نمونۀ اوّلیهای از کتاب بود. بعد از پایان دیدار، آن را تقدیم رهبر انقلاب کردم. ایشان سؤالاتی دربارۀ کتاب پرسیدند و این هدیۀ کوچک را با مهر پذیرفتند…»
همچنین مقام معظم رهبری یادداشتی را برای این کتاب ارسال کردند که در کتاب آورده شده است. متن این یادداشت از این قرار است:
بسمهتعالی
هر چیزی که یاد شهید عزیز ما را برجسته کند، چشمنواز و دلنواز است.
یاد او را اگرچه خداوند در اوج برجستگی قرار داد و بدین گونه پاداش دنیایی اخلاص و عمل صالح او را بدو هدیه کرد ولی ما هم هرکدام وظیفهای داریم. کتاب حاضر را هنوز نخواندهام اما ظاهراً میتواند گامی در این راه باشد.
رزقناالله ما رزقه من فضله
سیّدعلی خامنهای ۹۹/۱۰/۷
زندگینامه حاج قاسم سلیمانی
حاج قاسم سلیمانی در سال ۱۳۳۵ خورشیدی در کرمان زاده شد. او اصالتی لر داشت و در طول زندگی خود در دوران نوجوانی و جوانی به مشاغل گوناگونی نظیر بنایی برای گذران امور مشغول گردید.
با داغ شدن کوران انقلاب در ایران عزیز، این بزرگمرد نیز به صف انقلابیون پیوست و با رژیم پهلوی به مبارزه پرداخت. سپس پس از پیروزی انقلاب، به عنوان یک فرد نظامی خبره و کاربلد از عوامل موفقیت ایران در جنگ تحمیلی گردید. وی در عملیاتهایی نظیر والفجر هشت، کربلای چهار و کربلای پنج نقشی کلیدی داشت.
سردار سلیمانی پس از پایان جنگ نیز همچنان در سمتهای مختلف نظامی سپاه پاسداران فعال بود. از جمله مهمترین فعالیتهای وی نبردهای خستگیناپذیر با القاعده و داعش بود.
این سردار رشید ایران و اسلام، در بامداد جمعه، ۱۳ دیماه سال ۱۳۹۸ خورشیدی، در حمله تروریستی جنایتکاران آمریکایی، به مقام رفیع شهادت دست یافت.
نام و یادش جاودان.
مطالعه کتاب از چیزی نمی ترسیدم
مطالعه کتاب ارزشمند و آموزنده از چیزی نمیترسیدم را به همه کاربران و همه افرادی که خواهان شناخت بیشتر این شیرمرد و افتخار ایران و ایرانی هستند، توصیه میکنیم.
این کتاب به دلیل داشتن حق نشر و موجود بودن نسخههای چاپی آن در کتابفروشیهای سراسر کشور، دارای نسخه PDF نیست. پیشنهاد میشود نسخه کاغذی کتاب را از کتابخانهها و کتابفروشیهای مجاز سراسر کشور تهیه و مطالعه فرمایید
خلاصه کتاب
یکی از موضوعاتی که در این کتاب توجه را به خودش جلب می کند، خاکی بودن و مردمی بودن حاج قاسم است همرنگ بودن ایشان جماعت با مردم عادی است. به عنوان مثال یکی از داستانهایی که شهید سلیمانی نوشته، راجع به چوپانی کردن ایشان و مدیریت گوسفندهاست. در بخشی از کتاب از چیزی نمی ترسیدم به بزرگی و یگانگی خداوند اشاره کرده است که خداوند چگونه به حیوانی به ظاهر بدون شعور، بهقدر نیازِ حقیقی شعور داده است تا بتواند در ، صاحب، خانه و برۀ خودش را تشخیص دهد!
یکی از موضوعات دیگر که حاج قاسم اشاره کرده، سطح مالی ایشان است؛ این که خانواده این شهید افرادی ثروتمند نبودند و مانند اکثر خانوادهها و شاید کمی پایینتر از عموم مردم برای رفع بعضی نیازهای مالی با مشکلات دستوپنجه نرم می کردهاند. به گفته شهید سلیمانی، هنگامی از غذاهای خوب مانند برنج استفاده می کردند که مهمان داشتند. قاسم چهارده پانزده ساله همان اندازه که می دانست از فساد زمانه دوری کرد، برای دور ماندن از ابتلائات رایج آن روزها خود را مشغول کرد و آن جا که می توانست بدون ترس جلوی آن را می گرفت.
کم کم زمزمههای ضدیت شاه و حکومت با اسلام و به گوش قاسم نوجوان رسید و باز هم ترسی به دل راه نداد و آن چه میدانست و تمام توان خود را برای مبارزه با حکومت به کار گرفت. وقتی هم که امام را شناخت باز بدون این که از چیزی بترسد با شجاعت به دنبال او رفت. مطالعهٔ کتاب از چیزی نمی ترسیدم را به کسانی که علاقهمند هستند دربارهٔ زندگی شخصی و کاری سردار قاسم سلیمانی اطلاعات بیشتری به دست آورند، پیشنهاد می کنیم.
بخشی از متن کتاب
دختر جوانی با سر برهنه و موهای کاملا بلند در پیاده رو در حال حرکت بود که درآن روزها یک امر طبیعی بود. در پیاده رو یک پاسبان شهربانی به او جسارتی کرد. این او در روز عاشورا برآشفته ام کرد. بدون توجه به عواقب آن تصمیم به برخورد با او گرفتم. پاسبان شهربانی به سمت دوستش رفت که پاسبان راهنمایی بود و در چهارراه که جنب شهربانی مستقر بود. به سرعت با دوستم از پله های هتل پایین امدم. آن قدر عصبانی بودم که عواقب این حمله هیچ اهمیتی نداشت.
دو پلیس مشغول گفت وگو با هم شدند. برق آسا به آن ها رسیدم. با چند ضربه کاراته او را نقش بر زمین کردم. خون از بینی هایش فوران زد. پلیس راهنمایی سوت زد. چون نزدیک شهربانی بود. دو پاسبان به سمت ما دویدند با همان سرعت فرار کردم و به ساختمان هتل پناه بردم. زیر یکی از تخت ها دراز کشیدم. تعداد زیادی پاسبان به هتل هجوم آوردند. قریب دو ساعت همه جا را گشتند اما نتوانستند مرا پیدا کنند. بعد از هتل خارج شدم و به سمت خانه مان حرکت کردم. زدن پاسبان شهربانی مغرورم کرده بود. حالا دیگر از چیزی نمی ترسیدم.
نقد کتاب از چیزی نمی ترسیدم
این که چطور کودکی از روستای قنات ملک کرمان می شود قاسم سلیمانی نقل زیادی دارد و هرکس جرعهای از بحر طویل زندگانی او می نوشد و می نوشاند، اما خواندن داستان بی پایان زندگی او به قلم و با روایت خودش در کتاب از چیزی نمی ترسیدم، کوتاهترین مسیر است، میانبری به تمام سالهایی ست که نه کسی او را میشناخت نه پیشبینی این روزها را می کرد و کوره راهی ست به حس و حال و روحیات کودکی او که از کسی غیر از صاحب آن نمیتوان سراغش را گرفت.
حالا سردار خود، گرد تاریخ را پاک می کند. سراغ خانواده و ایل و روستایش می رود و نشان می دهد نه تنها گذشته و روستایی را فراموش نکرده که حتی تمام خصوصیات و وقایع را با ریزترین جزییات به خاطر دارد. جزییات یک زندگی معمولی روستایی که هرکودکی می تواند خود را جای او بگذارد و هر کس میتواند همین طور معمولی مانند بسیاری دیگر زیسته باشد ولی عاقبت بشود چهره بینالمللی مقاومت
منبع : انجمن رمان