ازدواج خواهر و برادر در دین زرتشت

ازدواج خواهر و برادر در دین زرتشت

مفهوم «خویدوده» در دین زرتشت، به ویژه در ارتباط با ازدواج خواهر و برادر، پدیده ای پیچیده و بحث برانگیز در تاریخ ایران باستان است. این سنت که عمدتاً در دوران ساسانی رواج یافت، به دلیل توجیهات دینی و اجتماعی، اهمیت خاصی پیدا کرد.

وکیل

بررسی «خویدوده» (xᵛaētuuadaθa) در دین زرتشت، مستلزم نگاهی چندوجهی به منابع اوستایی، پهلوی، و گزارش های مورخان غیرزرتشتی است. این واژه در زبان اوستایی به معنای «ازدواج درون خانواده» بوده و در متون پهلوی به صراحت به معنای «ازدواج با محارم» (پدر-دختر، مادر-پسر، خواهر-برادر) تفسیر شده است. این مفهوم نه تنها از جنبه های دینی و اخلاقی، بلکه از منظر اجتماعی و تاریخی نیز همواره مورد مناقشه و تفسیرهای گوناگون قرار گرفته است.

هدف این مقاله، ارائه یک تحلیل جامع و بی طرفانه از پدیده «خویدوده»، به ویژه تمرکز بر ازدواج خواهر و برادر، در طول تاریخ ایران از دوران باستان تا عصر معاصر است. برای دستیابی به این هدف، دیدگاه های مختلف موجود در منابع کهن و نظرات پژوهشگران و موبدان امروزی مورد بررسی قرار خواهد گرفت تا تصویری روشن و دقیق از ریشه ها، توجیهات، تحولات و منسوخ شدن این عمل ارائه شود.

مفهوم شناسی «خویدوده»

اصطلاح «خویدوده» (xᵛaētuuadaθa)، یکی از چالش برانگیزترین مفاهیم در تاریخ و دین زرتشت است که معنا و تفاسیر آن در طول اعصار دستخوش دگرگونی های بسیاری شده است. درک دقیق این اصطلاح، نیازمند واکاوی ریشه های زبانی و بستر اساطیری آن است.

ریشه واژه و تحولات معنایی

واژه اوستایی «خوئیتودات» (xᵛaētuuadaθa) که ریشه «خویتو» به معنای «خانواده» یا «خویش» و «دوده» به معنای «منجرشونده به ازدواج» را در خود دارد، در متون اوستاییِ متأخر به صورت اسم و صفت به کار رفته است، اما معنای دقیق و کارکرد روشن آن در این دوره هنوز مبهم است. در گاتاها، که سروده های خود زرتشت است، تنها واژه «خویتو» (خویش) آمده و از «خوئیتودات» ذکری نیست. این ابهام اولیه باعث شده تا برخی ایران شناسان، نظیر پرودس اکتور شروو، معنای آن را «ازدواج درون خانواده» یا «ازدواج با خویشان نزدیک» تفسیر کنند که می تواند شامل عموزادگان نیز باشد.

این ابهام در دوران ساسانی و با نگارش متون پهلوی (فارسی میانه) از بین رفت. در آثاری چون «دینکرد»، «ارداویراف نامه»، «مینوی خرد»، «زادسپرم» و «روایت آذرفرنبغ فرخزادان»، «خویدوده» به صراحت به معنای «ازدواج با محارم» (پدر و دختر، مادر و پسر، خواهر و برادر) تعریف و به عنوان مقدس ترین و سودمندترین عمل دینی توصیف شده است. این متون، خویدوده را راهی برای رسیدن به بهشت، نابودی دیوان و حفظ پاکی نسل می دانستند. این تفاوت در تفسیر میان متون اوستایی و پهلوی، نقطه آغازین بسیاری از مناقشات بعدی در مورد این پدیده است.

خویدوده در اساطیر زرتشتی

برای توجیه عمل خویدوده، متون زرتشتی به نمونه های اساطیری استناد می کردند. برجسته ترین نمونه، ازدواج میان اهورامزدا و سپندارمذ است که در متون پهلوی به عنوان الگوی خویدوده الهی معرفی شده است. این پیوند ایزدی نشانگر قداست و الهی بودن این نوع اتحاد در دیدگاه آن زمان بود.

داستان آفرینش نخستین انسان ها، مشی و مشیانه، نیز به عنوان توجیهی اساطیری برای خویدوده مطرح می شود. بر اساس این اسطوره، مشی و مشیانه نخستین خواهر و برادر انسانی و فرزندان گیومرث بودند که برای بقای نسل بشر با یکدیگر ازدواج کردند. این روایت بیان می کند که تمامی انسان های روی زمین، حاصل این خویدوده نخستین هستند و این عمل را برای حفظ و تداوم نسل بشریت ضروری می داند. روحانیون زرتشتی با بهره گیری از این داستان ها، ازدواج میان خواهر و برادر را کنشی شایسته و مطابق با اراده الهی جلوه می دادند.

در متون پهلوی، خویدوده نه تنها ازدواجی رایج به شمار می آمده، بلکه از نظر حقوقی تفاوتی با دیگر اشکال زناشویی نداشته است و به عنوان رفتاری دینی، بالاترین نمونه از فضیلت، و سدی مؤثر در برابر نیروهای اهریمنی قلمداد شده است.

خویدوده در تاریخ ایران باستان

بررسی تاریخی خویدوده نشان می دهد که این عمل در طول سلسله های پادشاهی ایران باستان با شدت و ضعف متفاوتی رواج داشته است، اما عمدتاً در میان طبقات حاکم و نخبگان مشاهده می شود.

دوره هخامنشی

در دوره هخامنشی، گزارش های یونانی نقش مهمی در شکل گیری روایت خویدوده ایفا کرده اند. هرودوت و کتزیاس، دو مورخ برجسته یونانی، به مواردی از ازدواج شاهان هخامنشی با خواهران یا دخترانشان اشاره کرده اند. هرودوت روایت می کند که کمبوجیه دوم با دو خواهر خود، آتوسا و یک خواهر دیگر، ازدواج کرده است. همچنین درباره اردشیر دوم نیز گفته شده که با دختران خود پیوند زناشویی داشته است. با این حال، اعتبار این گزارش ها همواره محل بحث بوده است.

پژوهشگران معاصر، نظیر جوآن ام. بیگوود، به این نکته اشاره می کنند که این ادعاها اغلب مبهم هستند و شواهد قطعی برای تنی بودن خواهران کمبوجیه وجود ندارد. احتمال می رود که این ازدواج ها با خواهران ناتنی یا حتی با مقاصد سیاسی انجام شده باشد تا انحصار قدرت و خون سلطنتی حفظ شود. برخی نیز این گزارش ها را محصول خصومت های سیاسی و فرهنگی یونانیان با ایرانیان و تلاشی برای بدنام کردن شاهان هخامنشی می دانند. هرودوت خود تصریح می کند که پیش از کمبوجیه دوم، ازدواج با خواهر در میان ایرانیان معمول نبوده است، که نشان دهنده عدم رواج گسترده این عمل در میان مردم عادی در آن زمان است.

دوره اشکانی

در دوره اشکانی، شواهد محکم تری از رواج ازدواج خویشاوندی نزدیک، به ویژه میان خواهر و برادر، در خاندان های سلطنتی و نخبگان وجود دارد. اسنادی به خط یونانی از این دوره، همسران شاهان اشکانی را با عنوان «خواهر تنی و همسر» معرفی کرده اند. مری بویس به نمونه هایی اشاره می کند که در آن ها سه زن شاه اشکانی با این عنوان یاد شده اند. این شواهد نشان دهده آن است که رسم خویدوده احتمالاً در دربار اشکانیان به جا آورده می شده است.

نمونه های مشابهی نیز از میان خاندان های تابع یا هم جوار اشکانیان، مانند هلنا و منوبازوس در ادیابنه، و همچنین ازدواج میان اراتو و تیگران چهارم از دودمان آرتاشسی ارمنستان دیده می شود. این موارد حاکی از آن است که ازدواج با خواهر، دست کم در میان نخبگان و خاندان های حکومتی این دوره، پذیرفته شده و مرسوم بوده است.

دوره ساسانی: اوج ترویج و دلایل آن

دوره ساسانی را می توان اوج ترویج و تقدیس خویدوده در دین زرتشت دانست. متون پهلوی که در این دوره نگارش یافته اند، به تفصیل به خویدوده پرداخته و آن را به عنوان عملی با فضیلت و بسیار سودمند معرفی کرده اند.

نقش متون پهلوی در ترویج خویدوده

در متونی مانند «دینکرد»، «ارداویراف نامه»، «مینوی خرد»، «زادسپرم» و «روایت آذرفرنبغ فرخزادان»، خویدوده نه تنها یک عمل مجاز، بلکه بالاترین عمل دینی و راهی برای نجات روح، نابودی دیوان و تضمین پاکی نسل معرفی شده است. این متون، پاداش های عظیمی را برای انجام خویدوده وعده می دهند و ترک آن را از گناهان بزرگ می شمارند. بر اساس «ارداویراف نامه»، ترک خویدوده می تواند مانع رسیدن روح به بهشت شود.

این متون، خویدوده را به سه شکل اصلی طبقه بندی می کنند: ازدواج میان مادر و پسر (که برترین نوع دانسته شده)، پدر و دختر، و خواهر و برادر. معیار این رتبه بندی، میزان نزدیکی خویشاوندی بوده است. «زادسپرم» خویدوده را ابزاری برای خالص نگه داشتن بذر و تضمین زایش نیکو می داند و به این نکته اشاره می کند که ورود بیگانگان و ازدواج با آنان، باعث آلودگی نسل و حضور شیاطین در جهان شده است. موبدان اعظم، نظیر کرتیر، نیز در کتیبه های خود با افتخار به نقششان در ترویج این رسم اشاره کرده اند.

توجیهات اقتصادی و واکنش های داخلی

علاوه بر توجیهات دینی و اساطیری، دلایل اقتصادی نیز در ترویج خویدوده، به ویژه در میان نخبگان، نقش داشته است. این نوع ازدواج می توانست به حفظ ثروت و اموال در چارچوب خانواده کمک کند و از پراکندگی میراث جلوگیری نماید. با این حال، شواهدی در متون پهلوی نیز وجود دارد که نشان دهنده تردیدها و نارضایتی هایی نسبت به این عمل در میان خود زرتشتیان بوده است. گفت وگویی میان زرتشت و اهورامزدا در «روایت پهلوی» که در آن زرتشت، رواج خویدوده را سخت و دشوار می یابد، و پاسخ اهورامزدا که بر برتری این عمل تأکید می کند، نشان از این کشمکش درونی دارد. همچنین، در «دینکرد»، یک روحانی زرتشتی در پاسخ به انتقاد یک یهودی، می پذیرد که برخی خویدوده را زشت می دانند، اما این زشتی را ناشی از دیدگاه افراد و نه ذات عمل می داند.

شیوع خویدوده در جامعه

علی رغم تأکید متون پهلوی بر خویدوده، شواهد تاریخی نشان می دهد که این عمل عمدتاً در میان نخبگان مذهبی و سلطنتی رواج داشته و شواهد کمی از گسترش آن در بین مردم عادی وجود دارد. جوآن ام. بیگوود تأکید می کند که هیچ شواهدی از ازدواج با خویشان نزدیک در میان طبقات عادی ایرانِ دوره هخامنشی نیست. تقریباً تمام موارد موجود مربوط به خانواده سلطنتی است.

در دوره های بعدی، به ویژه در ساسانی، با فشار موبدان برای حفظ یکپارچگی مالی، اجتماعی و مذهبی جامعه زرتشتی در برابر ادیان رقیب مانند مانویت و مسیحیت، و بعدها اسلام، خویدوده به عنوان ابزاری برای تقویت همبستگی درونی تبلیغ شد. با این حال، حتی در این دوره نیز والتر شیدل اشاره می کند که تنها دو استثنای عمده در تاریخ جهان برای ازدواج والدین با فرزندان یا خواهر و برادرهای تنی در میان طبقات عادی جامعه (ایران زرتشتی و مصر رومی) شناخته شده است. این نشان می دهد که خویدوده هرگز به یک عمل همگانی در میان تمام اقشار جامعه تبدیل نشده است.

بازتاب خویدوده از نگاه غیرزرتشتیان و افول آن

پدیده خویدوده در ایران باستان، نه تنها در منابع زرتشتی، بلکه در آثار سایر فرهنگ ها و ادیان نیز بازتاب گسترده ای داشته است. این بازتاب ها، هرچند گاه با سوگیری همراه بوده اند، اما به فهم ابعاد مختلف این رسم کمک می کنند.

منابع یونانی-رومی

مورخان و نویسندگان یونانی-رومی، از سده پنجم پیش از میلاد به بعد، به خویدوده در ایران اشاره کرده اند. خانتوس، کتزیاس، هرودوت، استرابون و اووید از جمله این نویسندگان هستند که اغلب این عمل را عجیب و غریب توصیف کرده اند. برای نمونه، خانتوس و کتزیاس به روابط جنسی مغان با مادران، دختران و خواهرانشان اشاره کرده اند. هرودوت نیز داستان ازدواج کمبوجیه دوم با خواهرانش را نقل کرده است.

اما، باید به این نکته توجه کرد که این منابع اغلب با خصومت های سیاسی و فرهنگی با ایرانیان همراه بوده اند. اتهامات نسبت داده شده به شاهان هخامنشی، مانند جنون یا اعمال غیرمعمول، ممکن است برای بدنام کردن آن ها و نه لزوماً بازتاب واقعیت های جامعه ایران در آن زمان بوده باشد. بسیاری از این گزارش ها، اطلاعات دست اول نبوده و از نویسندگان قبلی نقل شده اند، که اعتبار آن ها را زیر سؤال می برد.

منابع یهودی، مسیحی و اسلامی

در منابع یهودی، مسیحی و اسلامی نیز به خویدوده اشاره شده است. در تلمود بابلی (سده های ۳ تا ۵ میلادی)، روابط جنسی میان خواهر و برادر برای غیریهودیان (بدون ذکر مستقیم زرتشتیان) مجاز دانسته شده است. این موضوع نشان می دهد که این رسم در آن زمان برای جامعه یهودی شناخته شده بود.

نوشته های مسیحی، این عمل را به شدت محکوم کرده اند. عارف مسیحی ابن دیصان (متوفی ۲۲۲ میلادی) می نویسد که ایرانی ها این عمل را با خود به هر جا می بردند و کاهنان مجوس نیز آن را انجام می دادند. یزنیک کوغباتسی در سده پنجم میلادی، زرتشت را متهم به ترویج این آموزه کرده و قدیس جروم پارسیان را در ردیف اقوامی قرار می دهد که با اعضای زن خانواده خود آمیزش داشتند. شورای کلیسایی بیت لاپات و پدرسالار مار آبا نیز علیه زرتشتیانی که به مسیحیت گرویده، اما همچنان از ازدواج با خویشاوندان نزدیک دفاع می کردند، اعلامیه صادر کردند. برخی منابع مسیحی دلیل این ازدواج ها را حفظ میراث پدری ذکر کرده اند، اما به طور کلی آن را ناشی از بی اخلاقی و آز دانسته اند.

در منابع اسلامی نیز اشارات و انتقاداتی به خویدوده وجود دارد. ابومنصور ثعالبی و مسعودی آن را به زرتشت نسبت داده و ابوحیان توحیدی (سده چهارم هجری) این رسم را نمادی از تباهی ایرانیان معرفی کرده که منجر به نقایص مادرزادی می شود. برخی روایات اسلامی، مانند روایتی از امام صادق، نیز اشاره می کنند که ازدواج با محارم در دین زرتشت مجاز بوده است. با این حال، تمامی این منابع پس از ورود اسلام به ایران نگاشته شده اند و ممکن است تحت تأثیر تضادهای دینی-فرهنگی قرار گرفته باشند.

منابع شرقی (چینی، کره ای، ژاپنی)

گزارش های تاریخی چین، کره و ژاپن نیز به خویدوده در ایران و آسیای مرکزی (به ویژه بخارا) اشاره دارند. تاریخ سلسله سوئی (قرن هفتم میلادی) گزارش می دهد که مردم در آنگوئو (بخارا) با خواهران و مادران خود ازدواج می کردند و آداب و رسوم ازدواج ایرانی را «وحشیانه ترین در میان بربرها» توصیف می کند. راهب بودایی کره ای، هه چو (قرن هشتم میلادی)، نیز در سفرنامه خود به ازدواج با مادران در میان پارسیان اشاره می کند. سنگ نگاره دوزبانه پهلوی-چینی شی آن نیز حاوی اطلاعاتی است که برخی پژوهشگران آن را اشاره ای به ازدواج خویشاوندی در میان پناهندگان ایرانی در چین می دانند، جایی که یک زن متوفی در چینی همسر و در فارسی میانه «دختر» کسی که او را همسر نامیده است، معرفی شده است.

منسوخ شدن خویدوده

با گذشت زمان و تحولات اجتماعی و دینی، رسم خویدوده به تدریج در جامعه زرتشتی منسوخ شد. عواملی چون توقف حمایت حکومتی از دین زرتشتی پس از فروپاشی ساسانیان و گسترش ادیانی مانند مسیحیت و اسلام، نقش مهمی در این فرایند ایفا کردند. این ادیان، ازدواج با محارم را به شدت تقبیح می کردند و این امر بر جامعه زرتشتی نیز تأثیر گذاشت.

شواهد تاریخی نشان می دهد که زرتشتیان در قرون اولیه اسلامی، به تدریج این رسم را کنار گذاشتند. برای مثال، ابوالعلاء معری (متوفی ۱۰۵۸ میلادی) از زرتشتیانی نقل می کند که خویدوده را ترک کرده و آن را «خطا» می دانستند. امروزه، زرتشتیان معاصر، چه در ایران و چه در هند (پارسیان)، هرگونه ازدواج با محارم را به شدت رد می کنند و آن را امری حساس و ناخوشایند تلقی می نمایند. آنان «خویدوده» را به معنای «ازدواج با خویشاوندان نزدیک» (مانند عموزادگان) تفسیر می کنند که هدف آن حفظ اصالت نژاد و انسجام جامعه در آن دوران بوده است.

تحلیل های آکادمیک و موضع زرتشتیان معاصر

پدیده خویدوده همواره محل بحث و جدل در میان پژوهشگران و موبدان زرتشتی بوده است. با توجه به ابهامات موجود در منابع اوستایی و صراحت متون پهلوی، دیدگاه های متفاوتی در این زمینه شکل گرفته است.

جدال بر سر تفسیر «خویدوده»

یکی از اصلی ترین نقاط اختلاف، تفسیر خود واژه «خویدوده» است.

دیدگاه «ازدواج با خویشاوندان نزدیک»: برخی پژوهشگران و موبدان معاصر، از جمله شاپور شهبازی و موبد کورش نیکنام، معتقدند که «خویدوده» در اوستا به معنای ازدواج با خویشاوندان نزدیک مانند عموزادگان بوده است. آنان استدلال می کنند که بعدها در متون پهلوی، این واژه به اشتباه یا با هدف های خاص (مانند حفظ جمعیت و ثروت در دوران فشار) به «ازدواج با محارم» تفسیر شده است. این گروه، متون پهلوی را دستخوش تحریف یا بازنویسی تحت تأثیر فشارهای خارجی (پس از حمله اسکندر یا اعراب) می دانند و اصالت این عمل را در دین زرتشت نفی می کنند. موبد اردشیر آذرگشسب نیز این اتهامات را نتیجه دشمنی یونانیان و بعدها اعراب با ایرانیان می داند که برای بدنام کردن نیاکان زرتشتی ما رواج یافته است.

دیدگاه «ازدواج با محارم»: در مقابل، تورج دریایی و برخی ایران شناسان غربی با تأکید بر صراحت متون پهلوی و شواهد تاریخی متعدد، معتقدند که «خویدوده» به معنای ازدواج با محارم بوده و این عمل در دوره هایی از تاریخ ایران، به ویژه در دوره ساسانی، واقعاً رواج داشته است. آنان به مواردی از ازدواج شاهان و نخبگان اشاره می کنند که در منابع گوناگون ذکر شده است. این پژوهشگران بر این باورند که انکار این واقعیت تاریخی، تلاشی برای پنهان کردن جنبه ای بحث برانگیز از گذشته دینی است.

شواهد علمی و ژنتیکی

مسئله ازدواج با محارم از منظر علمی و ژنتیکی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. ازدواج های خویشاوندی نزدیک، به ویژه در نسل های متوالی، می تواند منجر به افزایش احتمال بروز نقص های ژنتیکی و بیماری های ارثی در فرزندان شود. والتر شیدل اشاره می کند که کشیش ایشوبخت (قرن هشتم) به وجود ناهنجاری هایی در فرزندان حاصل از چنین پیوندهایی اشاره کرده است.

با این حال، برخی مدافعان دیدگاه «خویشاوند نزدیک» استدلال می کنند که اگر ازدواج با محارم به صورت گسترده در میان خاندان های سلطنتی ایران رواج داشت، باید شواهد گسترده ای از ناهنجاری های ژنتیکی در این خاندان ها، مشابه آنچه در فراعنه مصر مشاهده می شود، وجود می داشت. عدم وجود چنین شواهدی می تواند به معنای عدم رواج عمومی این عمل یا حداقل عدم تکرار آن در نسل های متوالی باشد.

دفاعیات موبدان معاصر

موضع رسمی و قاطع جامعه زرتشتی امروز، رد و نکوهش هرگونه ازدواج با محارم است. موبدان و رهبران دینی زرتشتی به صراحت اعلام می کنند که این عمل با اصول اخلاقی دین زرتشت که بر «پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک» استوار است، در تعارض کامل قرار دارد. آنان «خویدوده» را در زرتشتیت نوین به ازدواج با خویشاوندان نزدیک (مانند عموزادگان) تفسیر می کنند که هدف آن حفظ اصالت نژاد، همبستگی جامعه و تقویت پیوندهای خانوادگی در آن دوران بوده است. این ازدواج ها در گذشته برای جلوگیری از ورود بیگانگان و حفظ هویت دینی و فرهنگی جامعه زرتشتی اهمیت داشتند.

در واقع، زرتشتیان امروزی بر این باورند که تفاسیر متون پهلوی در مورد خویدوده به معنای ازدواج با محارم، تحریفاتی بوده که تحت شرایط خاص تاریخی (فشارهای سیاسی و مذهبی) یا توسط افراد مغرض به دین زرتشت نسبت داده شده اند. آنان تأکید می کنند که اصول اساسی دین زرتشت هرگز چنین عملی را مجاز ندانسته و نمی داند.

موضع رسمی و قاطع زرتشتیان امروز در رد و نکوهش هرگونه ازدواج با محارم بسیار روشن است.

نتیجه گیری

مفهوم «خویدوده» و بحث پیرامون «ازدواج خواهر و برادر در دین زرتشت» یکی از پیچیده ترین و حساس ترین موضوعات در تاریخ و مطالعات زرتشتی است. این بررسی جامع نشان می دهد که این پدیده دارای ابعاد مختلف تاریخی، دینی، اساطیری و اجتماعی بوده و تفاسیر متناقضی از آن در طول اعصار و از سوی منابع گوناگون ارائه شده است.

در متون اوستایی اولیه، معنای دقیق «خوئیتودات» مبهم است و به نظر می رسد به «ازدواج درون خانواده» یا «خویشاوندان نزدیک» اشاره دارد. با این حال، در دوران ساسانی، متون پهلوی به صراحت «خویدوده» را به «ازدواج با محارم» (پدر-دختر، مادر-پسر، خواهر-برادر) تفسیر کرده و آن را عملی مقدس و بسیار سودمند در نظر گرفته اند. این ترویج در دوره ساسانی، تحت تأثیر عوامل دینی (توجیهات اساطیری و نقش موبدان)، اقتصادی (حفظ ثروت در خانواده) و اجتماعی (حفظ انسجام جامعه زرتشتی در برابر ادیان رقیب) صورت پذیرفته است.

گزارش های مورخان یونانی-رومی، یهودی، مسیحی و شرقی، اگرچه گاه با سوگیری همراه بوده اند، اما به طور مکرر به وجود این سنت در ایران باستان اشاره کرده اند. هرچند شواهد نشان می دهد که این عمل عمدتاً در میان خاندان های سلطنتی و نخبگان رواج داشته و گسترش آن در میان مردم عادی محل مناقشه است. با فروپاشی ساسانیان و گسترش اسلام، خویدوده به تدریج منسوخ شد و زرتشتیان در قرون اولیه اسلامی آن را کنار گذاشتند.

در نهایت، زرتشتیان معاصر هرگونه ازدواج با محارم را به شدت رد می کنند و «خویدوده» را به معنای «ازدواج با خویشاوندان نزدیک» (مانند عموزادگان) تفسیر می نمایند. آنان بر این باورند که تفاسیر مربوط به ازدواج با محارم، یا محصول تحریفات تاریخی و فشارهای بیرونی بوده و یا ناشی از سوءتعبیر متون کهن. فهم این پدیده نیازمند نگاهی نقادانه به تمامی منابع، در نظر گرفتن بستر تاریخی-اجتماعی و پرهیز از تعمیم های نادرست و سوگیری های جانبدارانه است. اهمیت این مباحث در آن است که ما را به درک عمیق تری از تاریخ ادیان، فرهنگ ها و چالش های جوامع باستان رهنمون می سازد.

دکمه بازگشت به بالا