پوشش و حجاب یک ذائقه متغیر فرهنگی یا یک باور عمیق فلسفی؟ – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان
به گزارش خبرگزاری آنلاین، علیرضا محمدلو، دانش آموخته حوزه علمیه و پژوهشگر علوم اجتماعی، یادداشتی با موضوع «پوشش و نقاب بر حس فرهنگی متغیر یا یک باور عمیق فلسفی؟» نوشت. آن را پرداخت کنید جزئیات به شرح زیر است؛
نحوه رفتار افراد اغلب تحت تأثیر طرز فکر آنها قرار می گیرد. در واقع اگر به این اصل مفهوم نظری بدهیم، اگر رفتار ما برخاسته از ذهنیت ما باشد و ایدئولوژی ما به جهان بینی ما بستگی داشته باشد، این فرمول به دست می آید.
اگر از محیط اجتماعی به داستان نگاه کنیم و دنیای واقعیت و علم و فرهنگ را از هم جدا کنیم، این جهان سوم یعنی جهان فرهنگ، حاصل دنیای فلسفی و نوعی ابزار فلسفی است. انجمن. حال چه بسا نظام فلسفی جامعه به دلیل غفلت یا در موقعیت تعامل دچار اختلال یا التقاط و یا آمیختگی با افکار مجاور یا مخالف شده باشد که قطعاً شاهد فراوانی اهداف و رفتار این تغییرات و ترکیب خواهد بود. نگرش در حوزه فرهنگ و جامعه جهانی.
به عبارت دیگر، عمق وابستگی جامعه به جهان بینی (حوزه فکری) میزان پایبندی به ایدئولوژی (حوزه عمل و هنجارها) را تعیین خواهد کرد. اما برای حرکت از حوزه واقعیت به حوزه علم و ذهنیت، به دستگاه معرفتی نیاز داریم و برای حرکت از حوزه معرفت به حوزه اجتماعی و عینیت، به دستگاه فرهنگی و برای تداوم نیاز داریم. و یادگیری و انتقال ایمن برای نسل آینده، ما نیز نیازمند دستگاه قانونی هستیم و مشروعیت در تداوم ابزار معرفتی و فرهنگی امری شفاف است تا مسموم شدن و هک شدن. تبدیل شود و از بین نمی رود و ضمانت اجرا و بقا دارد.
با این مقدمه، اگر در جغرافیای مدرن، مسئله پوشش کم اهمیت جلوه داده می شود و به ذائقه و میل افراد تقلیل می یابد، زیرا نظام فلسفی که در ساختار جامعه ذخیره شده و دستخوش تحولات بسیاری شده، گسسته و چندپاره است. .اون دنیای غرب که در پایان قرون وسطی به بهانه انتقاد از مسیحیت از شریعت گریخت و به دامان عقل خود یعنی بنیاد دکارتی و عقل گرایی اساسا انعکاس یک تصمیم فردی و اجتماعی با یافتن تضادها و کثرت گرایی در عقلانیت و مواجهه با این سموم متنوع و متعارض، سنگ محک و سلیقه را انتخاب می کند. تجربه گرایی معیارها و رویکرد را تعیین کنید مثبت گرا و مسلک تجربه گرایی را مبنا قرار داد. در واقع بعد از اینکه از متافیزیک فاصله گرفت و خدا را ساعت ساز ساخت سالم مخاطب شانه بالا می اندازد، از مکتب انسان محور و خداترس، دیوید هومی او ضعف، تضادها و ناتوانی منطق اساسی بشر را تجلیل و با افتخار استدلال و محاسبه کرد، همچنین اساس عقلانیت را به چالش کشید و به تدریج غربی ها را به تغییر جایگاه فلسفی و انقلاب پارادایم اصالت سوق داد. تجربه و مرکزیت بدن و حکومت مادی.
با این سبک و سیاق از خدای ساعت ساز می گذرد و دستش را روی کمر تماشاگر می گذارد و حالت تعلیق می گیرد. الهیات و سکولاریسم فلسفی پایان یافت که بعداً توسط فردریش نیچه با تفسیر قربانی خداوند در نظام فکری مدرن گزارش شد. این تحول فلسفی به تدریج در محیط اجتماعی و عینی متجلی می شود و جوامع مذهبی، کلیساها و کاتولیک های غرب را به سمت دگرگونی هویتی و فرهنگی سوق می دهد که نتیجه منطقی بریده شدن از آسمان و میخکوب شدن به زمین است.
در نهایت، اساسی تغییر می کند و به “بدن” می رسد. مندی فلسفی و جامعه شناختی» به جایی رسیدند که نقطه حمایتی نداشتند و بنیادگرایی تمسخر شده و با ارقام پست مدرن، دوست دارند نسبیت سرگردانی و معرفتی معیار مشخصی از معرفت داشته باشند. این رفته است تبدیل شود معرفت شناسی در تهی شدن معنای زندگی و رسیدن به نقطه بی بازگشت از هویت و شکل سیال خواهش كردن سرگردان ها و خانواده های مستاجر و توده های تنها (به این معنا رایسمن) و وزارت سکوت و انقلاب جنسی در برخی از کشورهای مدرن تحقق یافته است.
از سوی دیگر، زمانی که هایدگر در توصیف و تحلیل فناوری، از “گشتلآنها صحبت می کنند و از فناوری به عنوان رابطه جنسی استفاده می کنند توسعه و چارچوب ذهنی و سازنده معرفت و جهان و نه ابزاری را با تأکید بر همین مضمون که تغییرات عینی و فرهنگی آمیخته با تحولات عمیق در بافت فلسفی جامعه و مبتنی بر بینش های اجتماعی و متافیزیکی است، تعریف کنند. . در واقع زمانی که تعریف جامعه از «زندگی بهتر» به «بدن» تغییر کرد مندی«و توجه جدی به مصرف حداکثری در خدمت بدن» و ارائه و آرایش بدن، و تعالی انسان را «لذت در لحظه»، «خودخواهی عمیق»، حدس و گمان و منفعت گرایی، نتیجه یک ساختار مبتنی بر متافیزیک و دانش فلسفی، چنین انتظاراتی را از دنیای اجتماعی و جهان فرهنگی عینی یا بیرونی کرده است، نمی توان موضوع را مقصر دانست و ساختار، صنعت و فلسفه را به عنوان «فضای کنترل پدیده های اجتماعی» نادیده گرفت.
با وام های بد، خرید و بدهکاری مردم به شرکت ها و موسسات تا پایان عمر، حراج احساسات و رویاهای جامعه در مقیاس فروش و انتظار مصرف تجملاتی و نمایشی، نمی توان رویاها و آینده جامعه را ساخت. در مفهوم وبلن) هیچکدام را ندارد. نمی توان هویت شهرهای مذهبی را زیر لوای تفریح، گردشگری و مصرف نادیده گرفت کم اهمیت کار و جزئیات حوزه فرهنگی، پرتو و تغییری در احساسات مذهبی مشاهده نکرد. ناتوانی در حمله به استعاره های مفهومی و عمیق و تمرکز مذهبی در جامعه و پدیده «ذهنیت مهاجر» و «رفتار نابهنجار» در شبکه خانگی با سریال های ترویج خشونت، خیانت، رقصیدن، سیگار کشیدن و ارتباط بیرونی. گستره عرف و شرع و پوشش نامتعارف در برخی جوامع منتظر نوجوانان و جوانان نیستند.
اگر مشکل حجاب در جامعه مخدوش شده باشد متاثر از سبک زندگی است که در بستر ساختارهای فرهنگی و سازوکارهای اقتصادی و مراکز رسانه ای به یک ایده یا پدیده اجتماعی تبدیل شده است. اگر فرهنگ و ذهنیت «زندگی در لحظه»، «نزدیکی مصرف و شکوه»، «هویت سیال» و «پوشش نامتعارف» و «تکثر اقتدار» و «فروپاشی و قداستزدایی خانواده»، «بیاطمینانی و قطع ارتباط و “ادغام آنی و سریع” را به جامعه پمپاژ کرده است، بله، فناوری نه تنها یک تکنیک و ابزار است، بلکه یک رفتار فرهنگی و جهان بینی است، پر از فلسفه و راه های دیدن جهان و نحوه اندیشیدن و زندگی کردن است. وقتی خودمان را در مدرنیته و غرب تعریف کنیم و «دیگری» مدرنیته را در حوزه فلسفه و بخش بزرگی از علم و فرهنگ (حداقل در حوزه انسانیت و سبک زندگی) جدی نگیریم و راه غربی را تبیین کنیم. زندگی تا حد امکان و بدون وابستگی اگر رویکرد انتقادی را در پیکره جامعه تزریق کنیم، طبیعتا مدرنیته آرمان و مدینه فاضله جامعه به صورت همه جانبه و مستمر (و نه دروازه ای و معقول و گزینشی و خوب) خواهد بود. ). در حالی که جوهره تجربه گرایی و اصالت بدن و حقیقت مصرف و عینیت لذت از طریق رسانه، تبلیغات (تبلیغات)، شبکه های مبدأ و انسانیت و دیدگاه ها فن دوستی (بت سازی تکنولوژی)، دویدن در رگ و ریشه های بدن اجتماعی، کشمکش و تنش در بخش مصرفی جامعه قابل انتظار است و اعتقاد به حجاب خواسته شخصی و سبک کاهش بینش فرهنگی
به اندازه مرد غربی شریعتی و الهیات فاصله بگیر و برو سوبژکتیویسمفردگرایی، اصالت و گریز از انسان و کریسمس قلتید رها شدن و سرگردانی و بی تعهدی و تنهایی را همین طور درو کرد و این سرنوشت بر هر جامعه ای که نظام فکری و فرهنگی را در جواز و ترجمه بیگانه قرار دهد آنلاین بسته است. بیایید از این منظر به موضوع حجاب و حجاب نگاه کنیم و کلیشه های فلسفی مدرن در سه حوزه علمی، آموزشی و فرهنگی و به تعبیری مقابله هوشمندانه و آگاهانه (عدم پذیرش یا رد بسته) را شناسایی و نقد کنیم. . با مدرنیته زندگی بیایید جامعه خودمان را داشته باشیم.
به طور خلاصه، حجاب و حجاب، احساس و روشی بدون اندیشه و اصول عمیق فلسفی نیست و نیاز و امکان هر پدیده فرهنگی، میزان پرتوهای فلسفی و شعاع جهان بینی جامعه است که می تواند ساختار اجتماعی را یکپارچه کند و در حوزه زندگی جمعی و عناصر آشکار و پنهان، از ورزش گرفته تا هنر، ادبیات، فیلم و سریال باید ظهور و بروز پیدا کند. به عبارت دیگر چارچوب ذهنی جامعه و بستر مؤثر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خوانده و تحلیل شود و رژیم مصرف و سبد فرهنگی جامعه بهتر حفظ شود. به دلیل علم و دانش در ابتدایی ترین لایه های فرهنگی تا استعاره های مفهومی و گفت وگوی روزمره در بارزترین لایه های فرهنگی، سرشار از نگرش ها و دقت های اساسی است که در عرصه کنش و منش و پوشش و نیاز اجتماعی، تجلی عینی پیدا می کند. تجزیه و تحلیل و برنامه نویسی کم اهمیت او در حوزه سیاست گذاری کلان فرهنگی است.