چین و حضور جدی‌تر در معادلات غرب آسیا

گروه بین الملل خبرگزاری آنلاین میجیک – مهدی پورصفا: هنگامی که خبر فروش 5 درصد از سهام آرامکو منتشر شد ، صرف نظر از اینکه تصمیم قطعی بود یا خیر ، تنها خریداران احتمالی سهام شرکت نفت آمریکایی ظاهر شدند ، اما در ماه های اخیر شایعاتی مبنی بر احتمال شرکت چینی منتشر شده است. مشارکت در معامله

عربستان سعودی در حال حاضر یکی از صادرکنندگان مهم این محصول مهم به چین است و تقریباً 1.8 میلیون بشکه نفت به چین صادر می کند ، در حالی که عربستان روزانه تقریبا 100 هزار بشکه نفت به ایالات متحده صادر می کند.

یک رابطه استراتژیک مشابه با امارات متحده عربی دیده می شود. در حال حاضر 400000 شهروند چینی در امارات زندگی می کنند و این کشور روابط جدیدی با پکن برقرار می کند ، مانند این که صنعت داروسازی امارات متحده عربی به مرکز واکسیناسیون منطقه ای تبدیل شده است.

در پاکستان ، بزرگترین بزرگراه از صحرای قراقوم تا بندر گوادر ساخته شده است و ایران اخیراً سند همکاری 25 ساله با چین امضا کرده است. در عراق ، چین بزرگترین شریک تجاری این کشور است و رژیم صهیونیستی نیز چندان عقب نیست.

غرب آسیا

س Theال این است که آیا سرمایه گذاران بزرگ می توانند نسبت به تحولات مهم امنیتی در منطقه بی تفاوت باشند؟

* از آنجا که به مشارکت فعال در حل مناقشات جهانی اهمیتی نمی دهد

از زمانی که چین از دهه 1980 وارد نوسازی عمده برای ایجاد اقتصادی قوی تر شد ، هدف اصلی سیاست خارجی آن اجتناب از درگیری های جهانی و گسترش روابط دوستانه و اقتصادی با بقیه جهان بود. حتی زمانی که بمباران سفارت صربستان در صربستان در سال 1998 پکن را با سه موشک کروز آمریکایی هدف قرار داد ، پکن تنها به تظاهرات دیپلماتیک و چند تظاهرات در خیابان بسنده کرد. تنها استثنا تایوان است ، جایی که چین به هر حرکتی ، حتی کوچکی ، از جزیره شورشی به شدت پاسخ می دهد.

با این حال ، سیاست پکن به تدریج با افزایش قدرت اقتصادی و رقابت با ایالات متحده برای منابع طبیعی جهان تغییر کرد. این بازی بزرگ بتدریج باعث ایجاد سوء تفاهم بین چین و قدرتهای خارجی شد که جدی ترین نمونه آن اختلافات دولتی با کشورهای حاشیه دریای چین جنوبی در برخی جزایر و همچنین اختلافات مرزی با هند بود.

واکنش چین به سرکوب یک طرح “کمربند یک طرفه” برای آزادسازی بن بست جغرافیایی است که این کشور را درگیر کرده است. سالها بود که این راهرو چند لایه به عنوان هدف اصلی سیاست خارجی کشور در می آمد ، اما ایالات متحده به این ابتکار پکن اهمیتی نمی داد.

تلاش برای ایجاد یک توافق منطقه ای برای رسیدگی به چین ، و همچنین تمرکز بیشتر قدرت در اقیانوس آرام و خروج نیروهای آمریکایی از غرب آسیا ، بخشی از این اقدامات بود ، اما امور خاورمیانه به راحتی حل نشد. سمت.

غرب آسیا نقطه مهمی در تقاطع جغرافیایی کریدورهای زمینی چین است. اگرچه چین هنوز از طریق دریای بالتیک بدون خاورمیانه و از طریق راه آهن سیبری به اروپای غربی دسترسی دارد ، اما کشورهای اروپای شرقی می خواهند از راه های دیگر با ابرقدرت های شرقی تجارت کنند. می توان اضافه کرد که منطقه غرب آسیا در آینده محل تلاقی چندین کریدور تجاری مهم از جمله مسیری است که فرانسه می خواهد در شمال آفریقا ایجاد کند.

مهمتر از همه ، خاورمیانه همچنان مهمترین منبع انرژی چین خواهد بود ، زیرا این منطقه تا 40 درصد از پالایشگاه های اصلی چین را تأمین می کند.

* طرح چین برای پایان دادن به جنگ داخلی در سوریه

همه این دلایل کافی است تا بتوان باور کرد که حضور چین در خاورمیانه دیگر محدود به روابط اقتصادی و سرمایه گذاری در نفت نخواهد بود و پکن به دنبال نفوذ استراتژیک در منطقه است.

البته ، چین بیشتر همه بچه ها را برای استفاده از همکاری های اقتصادی در ابتدا متمرکز خواهد کرد ، اما این بدان معنا نیست که مردم چین به دیگر جنبه های غرب آسیا اهمیت نمی دهند.

شاید یکی از بزرگترین نمونه های این تغییر حضور وزیر امور خارجه در مراسم تحلیف بشار اسد بود. سفر به سفرهای تشریفاتی محدود نمی شود و شامل برنامه صلح چند ماده ای برای بهبود وضعیت کشور است.

غرب آسیا

مهمترین موضوعی که در این طرح مطرح شده است حفظ یکپارچگی خاک سوریه ، کمک به توسعه این کشور و همچنین اخراج همه گروه های تروریستی است. هرگز فراموش نخواهید کرد که این کشور یکی از قدرتهای بزرگ اقتصادی در این جهان است که می تواند در این مسیر شرکت کند. طی دو سال گذشته ، ایالات متحده با افزایش تحریم های یک جانبه و چند جانبه از جمله تحریم قیصر ، فشارهای اقتصادی خود را بر سوریه افزایش داده است تا راه را برای غرب برای پذیرفتن شرایط مذاکرات صلح هموار کند. البته ، حضور چراغهای چینی در سوریه ، به ویژه در زمینه اقتصادی ، مدتهاست که وجود دارد ، اما تبدیل آن به یک برنامه رسمی ، گامی جدید در سیاست خارجی چین است.

همچنین به نفع چین است که در لبنان سرمایه گذاری کند. این کشور بزرگترین بحران اقتصادی خود را در چند ماه تجربه کرد. البته ، پیشنهاد چین به دلیل ساختار چند منظوره خاص این کشور رد شد ، اما هنوز هم راهی خاص برای فرار از وضعیت نامطلوب اقتصادی در لبنان است.

عراق هم همینطور. شرکت های چینی می خواهند دهها هزار واحد مسکونی بسازند و بزرگترین صادرکننده در کشور شوند. ظاهراً چشم مردم آمریکا با انرژی در چینی ها در همه جا حرکت می کند.

* آرامش هوشمند هنگام مواجهه با هرج و مرج سازنده

سرانجام ، وقتی چینی ها وارد معادله منطقه خلیج فارس می شوند ، این س seriousالی جدی تر است که در آن زمان فقط می تواند یک سال باشد.

در طول این سالها ، چین به آرامی زیرساخت های همکاری نظامی و امنیتی را در خاورمیانه توسعه داده است. در حال حاضر تنها پایگاه نظامی چین در جیبوتی است ، اما کشتی های نظامی چین در بسیاری از بنادر منطقه مانند بندر دقام در عمان و بندر گوادر در پاکستان توقف می کنند.

علاوه بر این ، مانورهای دریایی در بسیاری از کشورها به صورت دوجانبه یا چندجانبه بین چین و کشورهای منطقه انجام شده است. حداقل ، ممکن است حضور امنیتی و نظامی چین در آینده بیشتر باشد. البته این بدان معناست که یک تهدید کلیدی و معتبر برای منافع این کشور در سطح منطقه وجود دارد. سالها در مورد سوریه چنین بود.

علاوه بر این ، اقتصاد همچنان مهمترین ابزار چین برای تأثیرگذاری بر روندهای امنیتی در منطقه خواهد بود. بدون شک ، همه کشورهای غرب آسیا می خواهند از سرمایه گذاری بزرگ چین در منطقه بهره مند شوند و از سوی دیگر ، چین در تلاش است تا منطقه را آرام نگه دارد. طبیعی است که در چنین شرایطی به نوع تعامل چین با کشورهای منطقه گوش داده خواهد شد. این از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا می دانیم که حجم سرمایه گذاری چین در خاورمیانه از 300 میلیارد دلار فراتر رفته است.

پکن به وضوح ایالات متحده را مسئول ایجاد هرج و مرج در منطقه می داند. در حقیقت ، ایالات متحده در تلاش است دریا را به متحدان خود واگذار کند ، که در واقع در تلاش برای ایجاد هرج و مرج در خاورمیانه به عنوان بخش عمده ای از کریدور چین هستند.

غرب آسیا

بخشی از یک طرح مشابه را می توان در افغانستان مشاهده کرد ، در این کشور این کشور به صحنه جنگ داخلی تبدیل شده است بدون آنکه نیروهای واشنگتن بتوانند وضعیت را تغییر دهند. در این شرایط ، سلاح های اقتصادی و نظامی چین باید در جهت های مختلف حرکت کنند و آن ایجاد روابط جدی منطقه ای برای حفظ آرامش و جلوگیری از فعالیت گروه های تروریستی است که اغلب از غرب حمایت می شوند.

البته ، چین راه طولانی و دشواری دارد ، چه برسد به اینکه برخی تفاوت های فرهنگی بتوانند بر همکاری چین با سایر کشورها تأثیر بگذارند ، و از سوی دیگر ، نفوذ غرب هنوز آنقدر قوی است که نمی تواند صلح را در مناطق قوی ادامه دهد. باز اما از طرف دیگر ، پکن نیز ابزار خوبی برای تأثیرگذاری بر منطقه دارد که مهمترین آنها نیازهای جمعی منطقه و کشور است.

به هر حال ، نیاز و همکاری بین کشورهای منطقه و چین در این بین است. آمریکا همچنین نیازی به راهبردی برای تولید نفت و انرژی در منطقه خلیج فارس ندارد. در چنین شرایطی ، شکی نیست که دست او با کشورهایی که می توانند از فرصت های تجاری با قدرت بیشتری استفاده کنند ، بالاتر است. شاید در آینده نزدیک ، شاهد حل مشکلات و مشکلات بیشتری با فشار چین و احتمالاً همکاری و برنامه ریزی باشیم.

انتهای پیام /


دکمه بازگشت به بالا