معرفی فیلم سرعت (Speed)

نقد و برسی فیلم و سریال

معرفی فیلم سرعت (Speed)

فیلم اکشن و دلهره آور «سرعت» (Speed) محصول ۱۹۹۴، به کارگردانی یان ده بونت، اثری برجسته و نمادی از اوج هیجان سینمای دهه ۹۰ است که با داستانی نفس گیر و اجرایی بی نظیر، تجربه ای فراموش نشدنی را برای مخاطبان رقم زد. این فیلم با محوریت اتوبوسی بمب گذاری شده که نباید سرعتش از حد مشخصی پایین تر بیاید، تعلیقی مداوم را به بیننده القا می کند.

فیلم «سرعت» نه تنها یک موفقیت چشمگیر در گیشه بود، بلکه توانست جایگاه ویژه ای در میان آثار کلاسیک ژانر اکشن پیدا کند. این اثر سینمایی فراتر از صرفاً یک تعقیب و گریز ساده، با ترکیبی هوشمندانه از هیجان، کمدی، و شخصیت پردازی عمیق، مخاطب را تا لحظه آخر میخکوب خود نگه می دارد. در ادامه، به بررسی جامع دلایل موفقیت، عناصر ساختاری، و میراث ماندگار این شاهکار سینمایی خواهیم پرداخت و ابعاد مختلف آن را از کارگردانی تا بازیگری و تأثیرات فرهنگی تحلیل خواهیم کرد.

خلاصه داستان: مسابقه ای علیه زمان و انفجار

داستان فیلم «سرعت» با یک تهدید تروریستی در آسانسوری در لس آنجلس آغاز می شود. جک تراوان (با بازی کیانو ریوز)، افسر یگان خنثی سازی بمب LAPD، به همراه همکارش هری تمپل (با بازی جف دانیلز)، موفق می شوند توطئه یک بمب گذار روان پریش به نام هووارد پین (با بازی دنیس هاپر) را خنثی کنند. با این حال، پین که از این شکست خشمگین است، نقشه دومی را به اجرا می گذارد که به مراتب پیچیده تر و مرگبارتر است.

نقشه دوم پین شامل بمب گذاری در یک اتوبوس شهری است. او پیامی برای جک می گذارد و توضیح می دهد که بمبی در اتوبوس کار گذاشته شده که به محض رسیدن سرعت اتوبوس به ۵۰ مایل بر ساعت (حدود ۸۰ کیلومتر بر ساعت) فعال می شود و اگر سرعت آن به کمتر از ۵۰ مایل بر ساعت برسد، بمب منفجر خواهد شد. این چالش نفس گیر، جک را درگیر یک مسابقه مرگ و زندگی با زمان می کند. اتوبوس در شلوغی ترافیک لس آنجلس به دام افتاده است و راننده اصلی آن مورد اصابت گلوله قرار می گیرد. در این میان، آنی پورتر (با بازی ساندرا بولاک)، یکی از مسافران شجاع، کنترل اتوبوس را به دست می گیرد تا از انفجار جلوگیری کند.

در طول مسیر، جک سعی می کند با وارد شدن به اتوبوس، راهی برای خنثی سازی بمب پیدا کند و در عین حال، با پین که از راه دور با او در ارتباط است، دست و پنجه نرم می کند. داستان فیلم به طور مداوم تعلیق و هیجان را حفظ می کند و با چالش هایی مانند شکاف در بزرگراه، ترافیک سنگین و تلاش های پین برای کنترل اوضاع، مخاطب را درگیر نگه می دارد. این طرح داستانی ساده اما هوشمندانه، زمینه را برای صحنه های اکشن خیره کننده و لحظات پر استرس فراهم می کند که از ابتدا تا انتها بیننده را روی لبه صندلی خود نگه می دارد.

ستارگان و کاراکترهای ماندگار: شیمی برنده سرعت

یکی از دلایل اصلی موفقیت پایدار فیلم «سرعت»، شیمی بی نظیر و عملکرد درخشان بازیگران اصلی آن است. انتخاب هوشمندانه کیانو ریوز، ساندرا بولاک و دنیس هاپر در نقش های محوری، به فیلم عمق و جذابیت ویژه ای بخشید.

کیانو ریوز در نقش جک تراوان: تولد یک ستاره اکشن

نقش جک تراوان، افسر پلیس جوان و باهوش، نقطه عطفی در کارنامه حرفه ای کیانو ریوز به شمار می رود. پیش از «سرعت»، ریوز بیشتر به خاطر نقش آفرینی در فیلم های کمدی و درام شناخته می شد، اما با این فیلم، او توانایی خود را در ژانر اکشن به اثبات رساند. ریوز در نقش جک، یک قهرمان متفاوت را به نمایش می گذارد؛ او نه یک ابرقهرمان شکست ناپذیر است و نه شخصیتی بی احساس. جک، با وجود شجاعت و مهارت هایش، انسانی قابل باور با لحظاتی از تردید و آسیب پذیری است. این واقع گرایی در شخصیت پردازی جک، به مخاطب اجازه می دهد تا با او همذات پنداری کند. کاریزمای آرام و در عین حال مصمم ریوز، در کنار آمادگی بدنی اش برای اجرای صحنه های اکشن، او را به انتخابی ایده آل برای این نقش تبدیل کرد و راه را برای نقش های اکشن بعدی او، از جمله «ماتریکس»، هموار ساخت.

ساندرا بولاک در نقش آنی پورتر: کشف استعداد کمدی و هیجانی

ساندرا بولاک در نقش آنی پورتر، مسافری عادی که ناگهان خود را در موقعیتی استرس زا می یابد و مجبور می شود کنترل اتوبوس را به دست بگیرد، به ستاره ای جدید تبدیل شد. نقش آنی نه تنها یک عنصر کمدی به فیلم اضافه می کند، بلکه با شجاعت و انعطاف پذیری خود، به یک قهرمان غیرمتعارف و دوست داشتنی بدل می شود. شیمی بین ریوز و بولاک، که ترکیبی از شوخ طبعی و جذابیت است، یکی از نقاط قوت فیلم به شمار می رود. دیالوگ های سریع و پینگ پنگی آن ها، تنش را کاهش می دهد و به فیلم فضایی انسانی تر می بخشد. «سرعت» سکوی پرتابی برای بولاک بود و پس از آن، او به یکی از پردرآمدترین و محبوب ترین بازیگران هالیوود تبدیل شد که توانایی ایفای نقش در ژانرهای مختلف، از کمدی رمانتیک گرفته تا اکشن، را از خود نشان داد.

دنیس هاپر در نقش هووارد پین: شروری که فراموش نمی شود

نقش آنتاگونیست اصلی فیلم، هووارد پین، توسط بازیگر کارکشته، دنیس هاپر، به شکلی فراموش نشدنی ایفا شده است. هاپر توانست یک شخصیت شرور باهوش، سادیستی و کاملاً غیرقابل پیش بینی را خلق کند. او نه تنها یک تهدید فیزیکی، بلکه یک تهدید روانی برای قهرمانان فیلم است. بازی هاپر با ترکیبی از آرامش ترسناک و فوران های خشونت آمیز، به پین عمق می بخشد و او را از یک بمب گذار معمولی متمایز می کند. صداپیشگی او در مکالمات تلفنی با جک، فضایی از ترس و دلهره را به وجود می آورد و هوش شیطانی او، تعلیق داستان را به اوج می رساند. شخصیت پردازی پین به اندازه ای قوی است که او را به یکی از به یادماندنی ترین شروران تاریخ سینما تبدیل کرده است.

بازیگران مکمل برجسته

علاوه بر بازیگران اصلی، نقش آفرینی های درخشان بازیگران مکمل نیز به غنای فیلم افزوده است. جف دانیلز در نقش هری تمپل، همکار و دوست نزدیک جک، با بازی واقع گرایانه خود، بُعد انسانی داستان را تقویت می کند و به عنوان یک کاراکتر کلیدی در آغاز فیلم ظاهر می شود. حضور بازیگران دیگری مانند آلن راک (در نقش داگ) و گلن پلامر (در نقش مرد گروگان گیر)، نیز به هرچه واقعی تر شدن و جذابیت بیشتر وقایع درون اتوبوس کمک می کند.

پشت صحنه تولید: نبوغ یان ده بونت و چالش های هیجان انگیز

موفقیت «سرعت» مدیون یک تیم تولید حرفه ای و نوآوری های چشمگیر در پشت صحنه است که توسط کارگردانی هوشمندانه یان ده بونت رهبری می شد. ده بونت که پیش از این به عنوان فیلمبردار برجسته در آثاری چون «جان سخت» (Die Hard) و «غریزه اصلی» (Basic Instinct) شناخته شده بود، با «سرعت» اولین تجربه کارگردانی بلند خود را رقم زد و مهارت بی بدیل خود را در خلق صحنه های اکشن نفس گیر به نمایش گذاشت.

کارگردانی یان ده بونت: تسلط بر تعلیق و ریتم

ده بونت با تجربه اش در فیلمبرداری، درک عمیقی از چگونگی استفاده از دوربین برای القای حس حرکت و خطر داشت. او در «سرعت» از زاویه های دوربین پویا، نماهای نزدیک و کات های سریع استفاده کرد تا ریتم تپنده فیلم را حفظ کند و حس تعلیق مداوم را به مخاطب منتقل سازد. او توانست با کنترل دقیق صحنه های اکشن پیچیده، از تصادفات اتوبوس گرفته تا تعقیب و گریزهای مترو، یک جریان بی وقفه از آدرنالین را در طول فیلم ایجاد کند. توانایی او در مدیریت بودجه و زمان با وجود صحنه های دشوار و پرچالش، نشان دهنده نبوغ کارگردانی او بود.

فیلمنامه گراهام یوست: سادگی هوشمندانه و تعلیق بی پایان

فیلمنامه «سرعت» توسط گراهام یوست نوشته شده است. نکته قوت فیلمنامه یوست، سادگی هوشمندانه و تمرکز آن بر یک ایده مرکزی قوی است: اتوبوسی که نمی تواند سرعتش را کم کند. این سادگی به یوست اجازه می دهد تا تمام تمرکز خود را بر روی ایجاد تنش و تعلیق مداوم بگذارد. فیلمنامه با دیالوگ های پرسرعت و شوخ طبعانه، به ویژه بین جک و آنی، نه تنها بار کمدی فیلم را افزایش می دهد، بلکه به شخصیت ها عمق بیشتری می بخشد. یوست با معرفی چالش های جدید و پیچیده تر در هر بخش از فیلم، از جمله اتوبوس در حال حرکت، بمب گذاری در مترو و چالش های تاکتیکی، توانست هیجان را تا لحظه آخر حفظ کند و از خسته کننده شدن طرح داستانی جلوگیری کند.

جلوه های ویژه و عملی: واقع گرایی در اوج هیجان

یکی از نقاط برجسته «سرعت»، استفاده گسترده از جلوه های عملی (Practical Effects) به جای جلوه های ویژه کامپیوتری (CGI) است. در دورانی که CGI در حال اوج گیری بود، ده بونت تصمیم گرفت تا حد امکان صحنه های اکشن را به صورت واقعی فیلمبرداری کند. این رویکرد به فیلم حس واقع گرایی بی نظیری می بخشد. صحنه های پرش اتوبوس از شکاف بزرگراه، تصادفات متعدد و انفجارهای کنترل شده، همگی با استفاده از ماکت ها، بدلکاران حرفه ای و اتوبوس های واقعی طراحی و اجرا شدند. این چالش ها نیازمند برنامه ریزی دقیق و هماهنگی بالا بین تیم های بدلکاری، طراحی صحنه و فیلمبرداری بود. استفاده از جلوه های عملی، علاوه بر افزایش باورپذیری، به مخاطب حس واقعی تری از خطر و هیجان را منتقل می کند و از این نظر، «سرعت» در زمان خود یک پیشرو به شمار می رفت.

استفاده گسترده از جلوه های عملی در «سرعت»، یکی از دلایل اصلی موفقیت آن در القای حس واقع گرایی و هیجان به مخاطب بود، رویکردی که آن را از بسیاری از فیلم های اکشن معاصر خود متمایز کرد.

موسیقی متن مارک مانسینا: ضرباهنگ تپنده فیلم

موسیقی متن فیلم «سرعت» که توسط مارک مانسینا ساخته شده، نقش حیاتی در ایجاد فضایی پر از آدرنالین و تعلیق ایفا می کند. مانسینا با استفاده از ترکیبی از سازهای ارکسترال و عناصر الکترونیک، ضرباهنگی تند و پرانرژی را برای فیلم خلق کرده است. موسیقی نه تنها صحنه های اکشن را تقویت می کند، بلکه در لحظات آرام تر نیز با ایجاد تنش و پیش بینی، به مخاطب یادآوری می کند که خطر هر لحظه در کمین است. تم اصلی فیلم، با ریتم تند و پویای خود، به یادماندنی است و به عنوان نمادی از سرعت و هیجان مداوم فیلم، در ذهن مخاطب نقش می بندد.

موفقیت های تجاری و افتخارات: درخشش در گیشه و اسکار

فیلم «سرعت» نه تنها از نظر منتقدان تحسین شد، بلکه به موفقیت تجاری چشمگیری نیز دست یافت. این فیلم با بودجه ای در حدود ۳۰ میلیون دلار، توانست بیش از ۳۵۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشته باشد که آن را به یکی از پرفروش ترین فیلم های سال ۱۹۹۴ تبدیل کرد. این موفقیت در گیشه، مهر تأییدی بر جذابیت عمومی و کیفیت بالای فیلم بود.

علاوه بر موفقیت تجاری، «سرعت» از نظر جوایز سینمایی نیز مورد توجه قرار گرفت و در مراسم اسکار سال ۱۹۹۵ افتخارات قابل توجهی را کسب کرد. این فیلم نامزد سه جایزه اسکار شد و موفق به کسب دو جایزه معتبر گردید:

  • بهترین تدوین جلوه های صوتی (Best Sound Effects Editing): این جایزه به دلیل طراحی دقیق و مؤثر جلوه های صوتی فیلم، از جمله صداهای انفجار، سرعت اتوبوس و تنش های محیطی، به «سرعت» اهدا شد. این جنبه از تولید، نقش بسزایی در القای حس واقع گرایی و هیجان به مخاطب داشت.
  • بهترین صدا (Best Sound): جایزه بهترین صدا نیز به دلیل میکس صدای برجسته و کیفیت صوتی کلی فیلم، از جمله دیالوگ ها، موسیقی متن و جلوه های صوتی، به این اثر تعلق گرفت. این جایزه نشان دهنده اهمیت کیفیت صدا در یک فیلم اکشن برای ایجاد تجربه ای همه جانبه است.

همچنین، «سرعت» نامزد جایزه اسکار بهترین تدوین نیز شد که نشان دهنده ریتم بی نظیر و تدوین هوشمندانه فیلم برای حفظ تنش و پویایی داستان بود. بازخوردهای منتقدان نیز در زمان اکران عمدتاً مثبت بود. آن ها ریتم تند، هیجان مداوم، و بازی های پرانرژی بازیگران را تحسین کردند. بسیاری از منتقدان، «سرعت» را نمونه ای بی نقص از یک فیلم اکشن دانستند که توانسته است فرمول های ژانر را با نوآوری و کیفیت بالا ترکیب کند.

میراث و تأثیر: چرا سرعت یک کلاسیک ماندگار است؟

پس از گذشت سال ها از اکران، «سرعت» همچنان به عنوان یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین فیلم های ژانر اکشن شناخته می شود. میراث این فیلم فراتر از موفقیت های تجاری و افتخارات آن است و به دلایل زیر به یک کلاسیک ماندگار تبدیل شده است:

  1. تعلیق مداوم و نوآوری در ژانر: «سرعت» با ایده ای ساده اما بسیار مؤثر، یعنی اتوبوسی که نباید سرعتش کم شود، توانست سطح جدیدی از تعلیق را در فیلم های اکشن ارائه دهد. این ایده، برخلاف بسیاری از فیلم های اکشن آن دوران که بر اکشن های انفجاری و لحظه ای تمرکز داشتند، تعلیقی پیوسته و نفس گیر را در سراسر فیلم حفظ کرد. این رویکرد بر فیلم های اکشن بعدی تأثیر گذاشت و نشان داد که چگونه یک ایده مرکزی قوی می تواند به موتور محرکه داستان تبدیل شود.
  2. قهرمانان انسانی تر: در حالی که بسیاری از فیلم های اکشن دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ بر ابرقهرمانان عضلانی و شکست ناپذیر متمرکز بودند، «سرعت» قهرمانانی انسانی تر و قابل باورتر را به نمایش گذاشت. جک تراوان و آنی پورتر، با وجود شجاعتشان، دارای ضعف ها و لحظاتی از ترس هستند. این انسان گرایی در شخصیت پردازی باعث می شود مخاطب به راحتی با آن ها ارتباط برقرار کند و سرنوشتشان برایش اهمیت پیدا کند.
  3. شیمی بازیگران: دینامیک بین کیانو ریوز و ساندرا بولاک به قدری قوی و طبیعی بود که به یکی از عناصر کلیدی موفقیت فیلم تبدیل شد. این شیمی نه تنها لحظات کمدی را تقویت کرد، بلکه به ابعاد عاطفی داستان نیز عمق بخشید و آن ها را از صرفاً دو مهره در یک بازی تعقیب و گریز فراتر برد.
  4. جلوه های عملی برجسته: همانطور که پیشتر اشاره شد، تأکید بر جلوه های عملی به جای CGI، به فیلم حس واقع گرایی و ملموس بودن بی نظیری بخشید. این رویکرد در دورانی که استفاده از کامپیوتر در حال افزایش بود، یک انتخاب شجاعانه بود که نتیجه ای عالی به دنبال داشت و باعث شد صحنه های اکشن فیلم حتی پس از سال ها نیز تازگی و تأثیرگذاری خود را حفظ کنند.
  5. جایگاه در فرهنگ عامه: «سرعت» با دیالوگ های به یادماندنی و صحنه های نمادین خود، جایگاهی ویژه در فرهنگ عامه پیدا کرده است. عبارت اتوبوس نباید از ۵۰ مایل بر ساعت پایین تر بیاید به یک مرجع فرهنگی تبدیل شده و فیلم بارها مورد ارجاع و تقلید قرار گرفته است. این محبوبیت پایدار نشان می دهد که «سرعت» تنها یک فیلم اکشن نبوده، بلکه به بخشی از حافظه جمعی سینمادوستان تبدیل شده است.

«سرعت» نه تنها یک موفقیت تجاری بود، بلکه با رویکرد نوآورانه خود در ژانر اکشن، خلق قهرمانان انسانی تر و استفاده بی نظیر از جلوه های عملی، به الگویی برای فیلم های پس از خود تبدیل شد و جایگاه خود را به عنوان یک کلاسیک ماندگار تثبیت کرد.

دنباله فیلم: سرعت ۲: کنترل سفر دریایی و تجربه ناموفق

با توجه به موفقیت چشمگیر فیلم «سرعت» در سال ۱۹۹۴، ساخت دنباله ای برای آن اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. بنابراین، در سال ۱۹۹۷، فیلم «سرعت ۲: کنترل سفر دریایی» (Speed 2: Cruise Control) به کارگردانی مجدد یان ده بونت و با حضور ساندرا بولاک در نقش آنی پورتر، اکران شد. با این حال، این دنباله نتوانست موفقیت و محبوبیت فیلم اصلی را تکرار کند و به طور گسترده ای به عنوان یک شکست هنری و تجاری شناخته شد.

دلایل اصلی عدم موفقیت «سرعت ۲» در مقایسه با فیلم اول را می توان در چند عامل کلیدی جستجو کرد:

  • تغییر مکان و کاهش تعلیق: هسته اصلی جذابیت «سرعت» اول، ایده اتوبوس در حال حرکت در ترافیک شهری و تهدید انفجار آن بود که تعلیقی مداوم و فشار بی امان را به وجود می آورد. در «سرعت ۲»، این ایده به یک کشتی کروز تغییر یافت. یک کشتی بزرگ در اقیانوس، ذاتاً از سرعت و تهدید مداومی که یک اتوبوس در خیابان های شلوغ ایجاد می کند، فاصله دارد. این تغییر مکان، به طور قابل توجهی از حس فوریت و خطر فیلم کاست. حرکت کند کشتی و فضای وسیع اقیانوس، امکان ایجاد تعلیق مستمر را از بین برد.
  • غیبت کیانو ریوز: کیانو ریوز، بازیگر نقش جک تراوان، پیشنهاد بازگشت به این نقش را رد کرد. او ترجیح داد در فیلم «وکیل مدافع شیطان» (The Devil’s Advocate) بازی کند. غیبت ریوز و شیمی بی نظیرش با ساندرا بولاک، یک خلاء بزرگ در فیلم ایجاد کرد. به جای او، جیسون پاتریک در نقش الکس شاو، دوست پسر جدید آنی، به داستان اضافه شد، اما نتوانست همان ارتباط و جذابیت را با مخاطب برقرار کند. جدایی جک و آنی در داستان فیلم نیز برای بسیاری از طرفداران قابل قبول نبود.
  • فیلمنامه ضعیف تر و شخصیت شرور نامناسب: فیلمنامه «سرعت ۲» که توسط گراهام یوست (نویسنده فیلم اول) و جف ناتانسون نوشته شده بود، فاقد نوآوری و هوشمندی فیلم اصلی بود. طرح داستانی پیچیده تر اما کمتر هیجان انگیز بود و مملو از کلیشه ها و لحظات غیرباورپذیر. ویلم دفو در نقش شرور اصلی، جان گایگر، تلاش خود را کرد، اما شخصیت او فاقد عمق، کاریزما و تهدید مداومی بود که دنیس هاپر در نقش هووارد پین به نمایش گذاشته بود. انگیزه گایگر نیز به اندازه پین متقاعدکننده نبود و او بیشتر شبیه یک شخصیت شرور تیپیکال عمل می کرد.
  • جلوه های ویژه نامناسب: با وجود بودجه ای بالاتر (۱۶۰ میلیون دلار) و استفاده بیشتر از CGI، جلوه های ویژه در «سرعت ۲» به اندازه جلوه های عملی فیلم اول باورپذیر و تأثیرگذار نبودند. صحنه های نهایی تصادم کشتی با خشکی، بیشتر کمدی به نظر می رسید تا هیجان انگیز، و این امر از جدی بودن تهدید می کاست.

«سرعت ۲: کنترل سفر دریایی» در نهایت هم از نظر منتقدان و هم از نظر تجاری شکست خورد و به عنوان یکی از بدترین دنباله های تاریخ سینما شناخته شد. این شکست نشان داد که فرمول موفقیت یک فیلم اکشن تنها به ایده ای جذاب محدود نمی شود، بلکه نیازمند ترکیبی کامل از کارگردانی ماهرانه، فیلمنامه هوشمندانه، بازیگران کاریزماتیک و تعلیق بی وقفه است.


نتیجه گیری: تماشای سرعت؛ تجربه ای کهنه نمی شود

فیلم «سرعت» با گذشت نزدیک به سه دهه از زمان اکران، همچنان به عنوان یکی از قله های سینمای اکشن دهه ۹۰ و یک نمونه درخشان از چگونگی ساخت یک فیلم پرهیجان و سرگرم کننده، در یادها باقی مانده است. این فیلم نه تنها توانست مرزهای ژانر اکشن را جابجا کند، بلکه با ترکیبی از کارگردانی مسلط یان ده بونت، فیلمنامه هوشمندانه گراهام یوست، بازی های به یادماندنی کیانو ریوز، ساندرا بولاک و دنیس هاپر، و تأکید بر جلوه های عملی، اثری ماندگار را خلق کرد.

«سرعت» با ارائه یک تجربه سینمایی بی وقفه از تعلیق و آدرنالین، به بیننده امکان می دهد تا از لحظه اول تا انتها درگیر داستان شود و با قهرمانانی که با چالش های غیرممکن دست و پنجه نرم می کنند، همذات پنداری کند. این فیلم یک درس آموز بزرگ در طراحی اکشن و حفظ ریتم است که نشان می دهد چگونه می توان با یک ایده مرکزی قوی و اجرایی بی نقص، مخاطب را روی لبه صندلی خود نگه داشت. تماشای مجدد «معرفی فیلم سرعت (Speed)» نه تنها فرصتی برای نوستالژی بازی با خاطرات دهه ۹۰ است، بلکه همچنان یک تجربه هیجان انگیز و لذت بخش به شمار می رود که ارزش های تولید و هنری خود را به خوبی حفظ کرده است.

اگر تا به حال این شاهکار اکشن را تماشا نکرده اید، یا قصد دارید دوباره آن را به تماشا بنشینید، مطمئن باشید که غرق در هیجانی بی وقفه خواهید شد. نظرات، خاطرات و لحظات مورد علاقه خود از فیلم «سرعت» را با ما در بخش دیدگاه ها به اشتراک بگذارید؛ مشتاقیم دیدگاه شما را بدانیم.

دکمه بازگشت به بالا