ضد باورها و مساله زنان در تریلرهای روانشناختی – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان

خبرگزاری آنلاین _ گروه فرهنگی: این محقق با تکمیل یادداشت هایی که از سال 1995 منتشر شده و توسط مهرداد مراد ، نویسنده و کارشناس ادبیات پلیس نوشته شده است ، به یکی از جدیدترین پدیده های ادبیات پلیس می پردازد که طی سال های گذشته در بین خوانندگان سراسر جهان رشد کرده است. در مقاله ، مراد درباره تریلر روانشناختی و نقش زنان در زنان بحث می کند.

ضد باورها و مساله زنان در تریلرهای روانشناختی - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان

یادداشت هایی که تاکنون از مراد منتشر شده است ، با معرفی ادبیات پلیس به مخاطبان ، به شرح زیر است:

ژانر جنایی در ادبیات جهان / همه چیز با قتل در خیابان مورگ شروع می شود

ژانر نوآر هنوز زنده است / چه کسی ضد قهرمان است؟

مروری بر دوران طلایی رمان کلاسیک / کارآگاه زن چگونه به وجود آمد؟

کارآگاهان HardBoild چگونه وارد بازار کتاب شدند؟

تجزیه و تحلیل جنسیت در دوران ویکتوریا / جنایت چگونه آغاز شد؟

نوشتن در مورد مجرم بسیار دشوار است / این تریلر باید مخاطبان را از صفحه اول بیاورد

آخرین یادداشت موراد موراد در اکتبر امسال منتشر شد و مانند یادداشت زیر ، در مورد حضور زنان در ادبیات پلیس است. یادداشتی تحت عنوان Famftal Who is؟ / معرفی کلاهبرداران داستان نوآر منتشر شده توسط خبرگزاری آنلاین.

بسیاری از بینندگان این یادداشت ممکن است فیلم “دختری در قطار” را تماشا کرده باشند. این فیلم از رمانی به همین نام اقتباس شده است که در دسته کتابهای پیش پرده روانشناسی قرار می گیرد. بنابراین خواندن مقاله مهرداد مراد با عنوان توصیه نمی شود تا با این موضوع بیشتر آشنا شوید “ضد عقاید و مسائل زنان در تریلرهای روانشناختی” ما می خوانیم.

متن تفصیلی این یادداشت:

“لو” داروهای ضد افسردگی را درون جعبه مشت پاشید و جلوی کاپیتانی که به کشتی حمله کرد گیر کرد. او ناپدید شد و می توانست شهادت دهد که او زنی را در کابین کشته است ، اما کسی باور ندارد.

راشل مست و عصبی در مقابل کارآگاهی مشکوک ایستاد. او می دانست که پرونده زن گمشده در ارتباط است. آنها آن را با هم دیده بودند ، اما هیچ کس باور نکرد.

سوزت خسته و خسته مقابل شوهر لجباز و انعطاف ناپذیر ایستاد. “تنها دخترش قصد داشت او را بکشد و او تنها کسی بود که تمایل دخترش را برای خشونت می دانست ، اما هیچ کس او را باور نکرد.”

این زن ضعیف و عصبی که در عین حال مادر الکلی ، بی قرار و نامناسبی نامیده می شود ، در واقع قهرمان ژانر “تریلر روانشناختی” است. لو شخصیت اصلی “زنی در کابین شماره 10” با بازی روت ویر است ، “راشل” شخصیت اصلی “دختری در قطار” ساخته “پائولا هاوکینز” و “سوسیت” زن رمان “دندان های کودک” ساخته “آلوم” است. “صحنه” نقش اصلی را بازی می کند.

داستان در ژانر “تریلر روانشناختی” شاید یک رمان ادبی نباشد ، اما نویسنده قطعاً پیامی برای عموم است. بخش عمده ای از این نوع به زنان تعلق دارد و تجربه دارد زیرا در دنیای داستانی از زنان به عنوان منبع ترس استفاده می شود. در سال 2014 ، روزنامه گاردین مقاله ای در مورد تریلر روانشناختی با عنوان “ظهور تریلرهای ازدواج” منتشر کرد که در آن به زنان میانسالی می پردازد که با چالش های خطرناک محارم روبرو هستند.

سازمان بهداشت جهانی (2017) همچنین گزارش داده است که 30٪ از زنانی که در جهان طلاق گرفته یا با هم ارتباط دارند توسط شوهرشان و 38٪ از زنان قتل شده توسط شوهرشان مورد آزار قرار می گیرند.

در دهه گذشته ، قفسه های کتاب در سراسر جهان به داستان زنانی اختصاص داده شده است که توسط شوهر ، دوستان یا شوهرشان ربوده ، تجاوز ، تجاوز یا قتل شده اند. تریلر خانه سیاه آنقدر واقع گرایانه است که به خواننده اجازه توقف و استراحت را نمی دهد.

نویسندگانی مانند پائولا هاوکینز از این فضا برای روایت داستانهای جذاب و فمینیستی استفاده می کنند ، اما آنها قربانی داستانهای جنایی وحشیانه نخواهند شد. وی در رمان جدید خود ، “بین آب ها” شخصیت زن غیرقابل اعتماد را در مقابل عموم به تصویر می کشد ، داستان جادوگران را به صحنه ای مدرن می فرستد و در آخر می خواهد بگوید جادوگران هنوز سوخته اند.

راشل در «دختری در قطار» از کارآگاهان می خواهد ادعاهایش را درباره شوهر سابقش باور کنند. او مدام صحبت می کرد ، جیغ می کشید و نمی توانست اقدامات خود را کنترل کند تا اینکه کارآگاهان دانستند که او الکلی است ، بنابراین اخراج شد و دیگر به حرف او گوش نداد ، و در آنجا خوانندگان راشل مستقر شدند. باور نخواهد کرد

Le Blacklack ، گزارشگر جوان و شگفت انگیز The Woman in Cabin 10 ، زنی عالی و بسیار معلول است. او افسردگی بالینی را تجربه می کند. البته آنها در شرایطی نیستند که معمولاً با توهم روبرو می شوند ، اما برای مردان ، محیط بهانه می آورد تا این ادعاها را جدی نگیرند. به هر حال او یک زن هیستریک است و هیچ عقل سلیمی ندارد.

در رمان “دندان های کودک” ، سوزت همه چیز را دارد ، اما دستانش خونریزی می کند تا دخترش از نظر روحی طبیعی شود. او وقت زیادی با دخترم انداخت و من فکر می کنم آنها در شرایطی قرار دارند که آنها راجع به آنها می دانند. اما باز هم آنچه باور کرد قابل توضیح نبود تا اینکه باورنکردنی بود.

هنگام خواندن رمان ، احساس می شد زنی در حال صحبت است. نویسنده به خوانندگان خود گفت: “من برایم مهم است” و آنها پاسخ دادند: “من هم همینطور.”

شاید از خود بپرسیم که چرا بی اعتمادی در محلی از ترس و اضطراب گسترش می یابد. آیا ترس از کسانی که ما را باور ندارند؟ تحقیرآمیز است یا مخرب؟ ناباوری ناتوانی را به همراه دارد. سرانجام ، برای اینکه کسی ما را باور نکند ، آیا باید با تمام شرایط قهرمانان داستان روبرو شویم؟

بیایید کمی به محیط خانواده توجه کنیم. قاتل در میان ما زندگی نمی کند ، اما ممکن است تهدیدی برای زنده ماندن وجود داشته باشد. تهدیدهایی که با ناباوری ممکن است بوجود بیایند. هر دوست ، خانواده یا دوست نزدیک می تواند هر کاری انجام دهد. وقتی اعتبار ما زیر سوال می رود ، کنترل را در دست خواهیم داشت. ایمان خود را حفظ کنیم و به یاد داشته باشیم که در دوران مدرن جادوگران هنوز در حال سوختن هستند.

دکمه بازگشت به بالا