زنان دیشموک رسانهای برای روایت مشکلاتشان ندارند – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان
به گزارش خبرنگار آنلاین، رمان «دیشموک، سرزمین نتهای تلخ» نوشته شقایق فیروزی در پاییز سال ۱۴۰۰ منتشر شد، مسئله فیروزهای مسئلهای زنانه و معضلی در جامعه است. او از متهم شدن به نوشتن برای زنان ابایی نداشت و می گفت اگر قلمش به زنان ایرانی کمک کند دریغ نمی کنم.
«دیشموک: سرزمین نتهای تلخ» داستان دختری به نام رستا را روایت میکند که سالها از اختلالات خواب و کابوسهای شبانه رنج میبرد. به اصرار خواهرش نزد یک روانکاو می رود، سپس یک داستان فلاش بک به گذشته دختر می گوید. گذشته پنهانی که آن را تبدیل به یک کابوس می کند.
در سفری به گذشته و حال، قهرمان داستان، خواننده از یک سو با مشکلات زنان امروز مواجه می شود. زنی که در پایتخت زندگی می کند و از نظر او شاد است، زن غیرشهری نامیده می شود و از سوی دیگر با زنی به نام دیشموکی، زن و مشکلات فراوان آشنا می شود.
سوالی که در این رمان مطرح می شود این است که آیا نطفه همه زنان ما در دیشموکی به هم پیوند خورده است که چنین تسلیم و سرنوشتی رام می کند تا با همه آن کنار بیاید؟ راوی این رمان نمی داند که آیا ژن این منفعل را با خود آورده یا نه و در طول داستان از ترس ها به آگاهی هایی می رود که زن دیشموکی از مواجهه با آن ها می ترسد.
دیشموک شهر و منطقهای بیسابقه در استان چهارمحال و بختیاری است. این شهر یک مشکل اجتماعی بزرگ دارد که خودکشی و آتش زدن بسیاری از دختران و زنان جوان است.
فیروزی درباره این رمان گفت: از کودکی به مطالعه کتاب و رمان و داستان بسیار علاقه داشتم. سال ها بعد، این علاقه منجر به انتشار پست هایی در وبلاگ های شخصی شد. به تدریج اطرافیان من در سمت راست من را تشویق به نوشتن کردند. سپس از طریق یکی از دوستانم که ویراستار کتابم بود با ناشر آشنا شدم و اولین کتابم در سال 1373 منتشر شد.
وی افزود: کتاب مجموعه ای از 9 داستان به نام او برنده است و همه آنها با زنان سروکار دارند، دیشموک حالت تلخی است، کتاب دوم به زنان و مشکلات آنها می پردازد. ایده اصلی کتاب دوم. بعد از آشنایی با پیج به ذهنم رسید اینستاگرام اسماعیل آذری در استان کهکیلویه و بویراحمد روستا به روستا رفت و آمد می کرد و برای بچه ها لوازم التحریر و کتاب توزیع می کرد.
فیروزی ادامه می دهد: حجت الاسلام و المسلمین اسماعیل آذری در صفحه اینستاگرام خود از سرزمینی به نام دیشموک یاد می کند و مشکلات زنان این دیار را بازگو می کند. در این منطقه دختران در سنین پایین ازدواج می کنند و آداب و رسوم و فرهنگ غلط و مردسالاری هنوز وجود دارد. متاسفانه برخی افراد خودکشی و خودکشی را به عنوان راه حل این مشکل انتخاب می کنند. خودسوزی در منطقه به فرهنگ اعتراض زنان به وضعیت موجود تبدیل شده است.
این نویسنده با اشاره به موضوع تلخ این رمان گفت: این زنان هیچ قاضی و رسانه ای ندارند که اعتراض خود را در ملاء عام بیان کنند و من تصمیم گرفتم قلم خود را رسانه ای برای رساندن فریاد اعتراض این زنان کنم. مجبور شدم بنویسم و شروع به نوشتن کنم.اما در راستای این رسالت نمیخواهم خواننده احساس تلخی کند و تصمیم گرفتم داستان را شیرین شروع کنم و کم کم درد و درد در این فریاد اعتراضی به وجود بیاید. پخش شد تا خواننده نتواند از تلخی آن رنج بکشد و با او بماند.. در این کتاب، قهرمان داستان من اکنون زنی تحصیلکرده و هنرمند است، اما گذشته باعث کابوس های او شده است.
تحقیقات مهمی در مورد فرهنگ سرزمین دیشموک انجام دادم
این نویسنده در بخشی دیگر از سخنان خود با ارائه تحقیقات خود در مورد دیشموک گفت: سعی می کنم با دوستان و آشنایان تماس بگیرم و در زمینه های مختلف منطقه اطلاعات جمع آوری کنم. من تحت تاثیر آداب و رسوم، سنت ها و موسیقی آن منطقه قرار گرفتم. اصطلاحات و روابط رایج و فولکلور فرهنگی کشور مانند گریه ها، ترانه ها و صدای کمانچه برایم اهمیت پیدا کرد و همه این تجربیات نقطه آغازی شد برای نوشتن دیشموک، سرزمین تلخ.
فیروزی افزود: نویسنده خوب است آنچه را که می داند بنویسد، اما اینکه نویسنده باید هر چه نوشته است را تجربه کند. درباره نگرانی هایم بیشتر نوشتم. مسائلی مانند زنان خیابانی، آزار و اذیت زنان، ازدواج کودکان و تبعیض دغدغه من شد. گاهی اوقات زنان را به فمینیسم متهم می کنند که به نظر من چیز بدی نیست، ما هر چیزی را می دانیم، می بینیم و می نویسیم. مطمئناً شک ندارم که پناکو به زنان کشورم کمک کرد.
دیشموک در پاسخ به این سوال که چگونه می توان نوشته خود را بازنویسی کرد، این نکته تلخ را بیان می کند، گفت: من بارها و بارها می نویسم و حتی گاهی اوقات پایان داستان را تغییر می دهم. نویسندگانی که تجربه و مهارت بیشتری دارند قطعا دفعه بعد بهتر عمل خواهند کرد. شاید بعداً داستانهایی را که تاکنون نوشتهام با نوشتار، محتوا و ساختار قویتر بنویسم، اما موضوع داستانها یکی است. موضوع بازنویسی با خودسانسوری فرق می کند، خودسانسوری قطعاً با وجود میل درونی من گاهی بر اساس قوانین وزارت فرهنگ و توسعه اتفاق می افتد، اما سعی می کنم اساس داستان را خراب نکنم.
وی در خصوص تجربه خود در ژانرهای دیگر گفت: من فارغ التحصیل رشته علوم ارتباطات اجتماعی هستم و تحصیل در این رشته باعث شد تا نگاهی جامعه شناسانه به محیط خود داشته باشم. در واقع استعداد تحصیلی من در نوشتنم بی تاثیر است و نوشتن واقعی را به نوشتن فانتزی ترجیح می دهم.
انتشار دومین کتابم را در یک سال پیگیری کردم
فیروزی در بخشی دیگر از این گفتگو به مشکل انتشار کتاب اشاره می کند و ادامه می دهد: هماهنگی با ناشران و سرمایه گذاران راه طولانی و دردناکی برای انتشار آثار آنها دارد. متأسفانه در حوزه ادبیات مقوله هایی وجود دارد که نویسندگان را مجبور می کند برای چاپ کتاب به فکر و اندیشه و یا وارد شدن به موضوعاتی خارج از تخصص آنها بپردازند و این مسائل زمان و انرژی زیادی از نویسنده می طلبد. من خودم کتاب دومم را در یک سال منتشر کردم.
وی افزود: من در هما کار می کنم و سه فرزند دارم. من هر روز در پایان ساعت کاری به خانه می آیم و واقعاً سعی می کنم در مراقبت از فرزندانم ضعیف نباشم زیرا در مراقبت از برنامه درسی مقید هستم. بنابراین تنها زمانی که میتوانستم به علایق خودم رسیدگی کنم، شب بود که بچهها خواب بودند و در خانهای ساکت بودند.
از حمایت همسرم تشکر می کنم. از پدر مادر عزیزم هم تشکر می کنم، اگر من نبودم نمی توانستم اینطور موفق شوم.