خداحافظی در امنترین آغوش جهان/ پگاه نوری: پژمان هم مثل من اشک میریخت
او آخرین لحظات فوتبالی خود را با برادرش به اشتراک گذاشت. برادری که از کودکی با دنیای فوتبال و مستطیل سبز آشنا شده و حالا چه چیزی بهتر از یک آغوش گرم که بداند بوسیدن چهار گوشه زمین فوتبال چیست؟
به گزارش میجیک، پگاه نوری، خواهر پژمان نوری، ستاره و ملوان سال های گذشته فوتبال ایران، در هفته نوزدهم لیگ برتر بانوان پس از 18 سال از دنیای فوتبال خداحافظی کرد. او گفت: من می خواهم دنیای بازیگری را در ورزشگاه سن سیروس (که در بین هواداران ملوان به یاد کاپیتان فقید این تیم، مرحوم سیروس پاروزنی معروف است) ترک کنم. همین اتفاق افتاد و در بین دوستانش، دوستانش، برادرش و دخترش در آخرین روز بازی تصویری دراماتیک از خود به جای گذاشت.
پگاه نوری حالا می خواهد در دنیای مربیگری پیشرفت کند. او درباره شروع فوتبال، ناراحتی و حسرت اخراج ملوان و شنیدن تلخی جمله زن بار اضافی است، به میجیک گفت و از فوتبال با خواهر و برادرش خندید که با پایان یافت. شکستن گلدان و پنجره خانه مادرش . ، پرداخت.
بازیکنان فوتبال می دانند که این تصمیم (خداحافظی از فوتبال) بسیار سخت است، اما من می گویم قوی باش، گریه نکن، چهار گوشه زمین را خوب ببوس و خداحافظی کن.
مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید.
چه شد که تصمیم گرفتی از فوتبال خداحافظی کنی؟
18 سال در تیم ملوان بازی کردم و هر آغازی پایانی دارد. می خواهم فوتبال امسال در شهر انزلی و در ورزشگاه سیروس گاتاران پایان یابد. الحمدلله با لباس ملوانی این اتفاق افتاد. همیشه به خداحافظی فکر می کردم چون امسال آخرین سال فوتبالی من است و در آخرین بازی ام در شهر انزلی خداحافظی کردم.
آیا حضور برادر آقای پژمان نوری در مراسم تودیع شما مشخص شده است؟
از آنجایی که انزلی برای مردها سخت است که به بازی بیاید، انتظار نداشتم او بیاید اما دوست داشتم به من بیاید. خوشبختانه هماهنگی های لازم را انجام داده و اواسط بازی در راه است. او مسابقه من را تماشا کرد و در پایان بازی پایین آمد. خیلی خوشحالم که حامیانم همیشه در کنارم هستند.
من در مورد خداحافظی با پژمان صحبت کرده ام و او می داند که این بازی خداحافظی من است، اما طبق معمول تشویق می کند که همیشه برای تمرین و بازی تا جایی که می توانید وقت دارید، اما به نظر من مجبورم. فوتبال در اوج را کنار گذاشته اند.
پژمان هم مثل من گریه کرد
در روز خداحافظی با حضور خواهرتان تصویری احساسی شکل می گیرد و در آغوش هم گریه می کنید. از حال و هوای زمانه می گوید.
خداحافظی تلخ است. بعد از 18 سال از بازیگری خداحافظی کردم و وارد عرصه جدیدی شدم. بازیکنان فوتبال می دانند که این تصمیم خیلی سخت است، اما باید قوی باشم، گریه نکنم، چهار گوشه زمین را خوب ببوسم و خداحافظی کنم، اما بچه ها واقعاً با من خوب هستند، همه با هدف آمدند. و یک لحظه احساسی فوق العاده ایجاد می کند. وقتی پژمان وارد زمین شد یاد روز فراق افتادم که همه غمگین بودیم و او هم گریه می کرد. به همین دلیل وقتی همدیگر را دیدیم احساس عجیبی داشتم. پژمان همیشه حامی من بوده است. به خصوص بعد از سال ها که مسئولان شهرستان تیم بانوان را منحل کردند، با انرژی پژمان و حمایت آقای رفی نیا به لیگ برگشتیم اما در شرایط سختی قرار گرفتیم و پژمان در شرایط حساسی مدیریت باشگاه را برعهده گرفت. وضعیت. با این حال او تیم را بالا برد. او با وجود اینکه شرایط سختی داشت و من مشکل را احساس می کردم، تیم بانوان را در کنار هم نگه داشت. حضور او قوت قلب من است و وقتی این هوادار، هوادار و مدیون فوتبال در هنگام خداحافظی کنارم ایستاد، نتوانستم جلوی عصبانیتم را بگیرم و در آغوش هم گریه کردیم. . او هم گریه کرد چون حالش خوب بود.
چطور شد که وارد فوتبال شدید و آقای نوری چه نقشی در این زمینه داشت؟
ما یک خانواده فوتبالی هستیم. از لحظه ای که چشمانم را باز کردم و خودم را شناختم، توپ درست کنارم بود. تمام زندگی ما با فوتبال، تمرین و بازی می گذرد. سرگرمی دوران کودکی ما فوتبال است. با اینکه همه دخترا با عروسک بازی میکنن ولی من مثل برادرم همیشه دنبال توپ هستم. بنابراین عشق به فوتبال در خون ماست اما داشتن قهرمانی مثل پژمان در خانه او را الگوی من کرد. زندگی، منش و رفتار او برای من الگو است و می خواهم شبیه او باشم. او همیشه در فوتبال نصیحت و راهنمایی می کند. خیلی به من کمک کرد و تاثیر زیادی روی فوتبال گذاشت.
شیشه ها و گلدان ها هنوز در طول مسابقات فوتبال شکسته می شوند
با هم فوتبال بازی می کنید؟
بله حتما گلدان مادرم و شیشه خانه ما شکسته است. ما همیشه در حیاط بازی می کنیم. وقتی دور هم جمع می شویم هنوز فوتبال بازی می کنیم و چون همه دوست داریم برنده شویم و بازی خود را خیلی جدی می گیریم، شیشه ها و گلدان ها همیشه شکسته می شوند.
سال 95 که تیم بانوان منحل شد، یک روز آمد سر تمرین و گفت نمی خواهیم بار اضافی داشته باشیم.
ما دو خواهر و چهار برادر داریم و من و پژمان معمولا در یک تیم هستیم. او واقعاً من را دوست دارد و حتی در بازی هایمان هم از من حمایت می کند.
زمانی که راه حرفه ای را در پیش گرفتید، در مورد بازی و کمک شما نظر داد؟
او در چند سال گذشته به دلیل پخش زنده مسابقات، بازی های من را می دید و نظر می داد. تا جایی که می تواند مرا راهنمایی می کند.
پژمان قهرمان من است
آیا فکر می کنید اگر به فوتبال زنان به اندازه مردان اهمیت و سرمایه گذاری می شد، می توانستید بهتر از برادرانتان کار کنید؟
پژمان همیشه قهرمان من است. شاید بتوانم با او باشم.
گفتند ما نمی خواهیم بار اضافی داشته باشیم
در سال 1374 تیم ملوان بانوان منحل شد. زمان اعلام این خبر کجا بودید و چه واکنشی نشان دادید؟
سال هاست که ما به دنبال مسئولان شهری هستیم تا «تیم ما را به سمت جلو نگه دارند». گفتیم ما قرارداد مالی نمی خواهیم، فقط می خواهیم تیم داشته باشیم. ما با چالش های زیادی روبرو بودیم اما هرگز تمرین را متوقف نکردیم و اگر مسئولان ما را نمی خواستند در ساحل انزلی تمرین می کردیم. معمولا می گویند امسال خانم ها منحل می شوند اما با تلاشمان تیم را حفظ می کنیم. در سال 95 که تیم منحل شد، از ابتدا همین چالش را داشتیم و بالاخره یک روز او به تمرین آمد و گفت درباره انحلال تیم ملوان بانوان رسانه ای کرده است. او حکم بسیار شدیدی صادر کرده است ما نمی خواهیم اضافه بار کنیم.
آن روز همه گریه کردیم و دیگر نتوانستیم تمرین کنیم چون همه خوشحالی فوتبال بود، از ما گرفته شد. ما خیلی تلاش کردیم تا تیم را برگردانیم اما کسی قبول نکرد. خیلی از بچه ها به تیم های دیگر رفتند اما من و چند نفر دیگر ماندیم و نمی خواستیم جای دیگری بازی کنیم. ما مدام منتظر بودیم تا مسئولان بیایند و دوباره تیم بانوان را تشکیل دهند، اما نشد. ما دو سال از فوتبال محروم شدیم که یکی از بدترین سال های زندگی من بود. روز انحلال بدترین روز فوتبال است. الحمدلله بعد از پیگیری و پشتکار زیاد و با حضور آقای رفی نیا تیم بانوان دوباره تشکیل شد اما یک سری مشکلات مالی و بدهی آمد و رفت. بعدا پژمان و آقای زارع باشگاه را تحویل گرفتند و کم کم شرایط تیم ما بهتر شد. پژمان از آنجایی که فوتبالیست است، تا حد امکان امکاناتی را برای تیم ما فراهم می کند. او همیشه پشت ماست و از ما حمایت می کند. البته مثل تیم بزرگسالان مردان نیست، چون نمایش باشگاهی است و فکر می کنم این مشکل در همه دنیا رایج است. خدا را شکر کم کم تضاد زن و مرد کمتر شد و فوتبال را در شرایط بسیار خوبی تکمیل کردم.
مارینرها عرق خاصی برای این تیم دارند، چرا؟
همه انزلیچی ها عاشق تیم ملوان هستند و این در خون آنهاست. من چنین شهرهایی را کم دارم. خیلی جاها حتی نمی دانند که تیم فوتبال بانوان دارند اما در انزلی خیلی پیگیر هستند و می دانند. همه عاشق ملوان هستند، همه بازیکنان ملوان را می شناسند و حساب های دیگری باز می کنند. فکر نمی کنم انزلیچی باشد که عاشق ملوان نباشد.
لذت فوتبال در ساحل و امواج دریا چیست؟
به طور کلی، فوتبال سرگرم کننده است و تمرین در زمین ساحلی نیز دشوار است. از خستگی بعد از تمرین می دانم که خوب تمرین کرده ام یا نه. در حالی که در ساحل تمرین می کردم، خسته بودم. ممکن است وقتی تمرین میکنیم متوجه آن نباشیم، اما احساس خستگی آنقدر زیاد است که میدانیم تمرین خوبی داشتهایم.
فوتبال سختیهای خودش را دارد و مادر بودن از فوتبال سختتر است، اما خانوادهام در کنارم هستند و این مسئولیت برایم راحتتر است و میتوانم به فوتبال برسم.
گاهی خسته می شوم اما خسته نمی شوم
شما هم مادر هستید، فوتبال بازی کردن با مادرتان سخت نیست؟
خیلی سخت. گاهی خسته می شوم اما نمی توانم پاهایم را از دست بدهم و به دوری از فوتبال فکر کنم. فوتبال سختی های خودش را دارد و مادر بودن مسئولیت سخت تری نسبت به فوتبال است اما چون خانواده در کنارم هستند این مسئولیت برایم راحت تر است و می توانم به فوتبال برسم.
در مورد اینکه دخترتان مسابقات و تمرینات شما را تماشا می کند چه احساسی دارید؟
روز خداحافظی دخترم هم فرا رسید. فکر می کنم او بیشتر از من فوتبال را دوست دارد. گاهی آنقدر حرص می خورد که صدایش بلندتر می شود و به او می گویم آرام باش. اشتیاق به فوتبال ممکن است در برخی افراد مشهود باشد. خیلی خوب است که او هم مثل من فوتبال را دوست دارد و می خواهد در این رشته ادامه دهد. او هنوز در آکادمی ملوان کار می کند. امیدوارم در سال های آینده در تیم بزرگسالان بازی کند.
همیشه می گفتم می خواهم پسر باشم و بتوانم فوتبال بازی کنم
آیا در فوتبال پشیمانی دارید که به شما چسبیده است؟
ای کاش آن دو سال ما را محروم نمی کردند چون احساس بدی داریم، بنابراین من همیشه می گویم پسر هستم و می توانم فوتبال بازی کنم تا نشنوم که زنان بار اضافی هستند. نمی خواهم به آن روزها برگردم چون خیلی بد بود.
بهترین لحظه شما در فوتبال چیست؟
همه لحظات فوتبال زیبا هستند، اما مسلماً وقتی توپ را به تور می چسبانید، شادترین و زیباترین لحظه فوتبال است.
اگر بخواهید یک جمله در مورد لحظه خداحافظی از فوتبال بعد از 18 سال بگویید، چه می گویید؟
من می خواهم در مربیگری قوی تر باشم و بیشتر از من بشنوم. می توانم مربی خیلی خوبی برای تیم ملوان باشم.
اخرین حرف
من در فوتبال زنان تنها کسی هستم که خداحافظی کرده و زیباست. دوستان، اقوام، خانواده و طرفدارانم در کنارم هستند. من تمام شرایط لازم برای خداحافظی را دارم. خیلی از بازیکنان بدون خداحافظی فوتبال را ترک می کنند اما من خیلی خوشحالم که این کار را با برنامه انجام دادم. همچنین از دوستانی که آن روز را برای من به یاد ماندنی ساختند تشکر می کنم. بهترین اتفاق حضور برادرم در روز جدایی بود. همه اینها را مدیون خانم جهانچی و کارکنان دریانوردی هستم که از آنها ممنونم. همچنین از آقای اشکان پوررشید که در این چند سال به باشگاه ملوان کمک کرده اند تشکر می کنم.
انتهای پیام