خانه ای که کارخانه شد؛ زنان موفقی که برند ساختند – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان

آژانس خبری آنلاین گروه مجله – Fatemeh Barzoui: “ببخشید آیا شما این عروسک را برای من حساب می کنید؟”

خانه ای که یک کارخانه است ؛ یک زن موفق که این برند را می سازد

فروشنده چند دقیقه پیش در گفتگو با من اکنون با لذت کار می کند و برخی از مدل های مختلف گردنبند نشان می دهد که انسان می تواند مدل های بیشتری باشد. میز فروشنده پر از استخوان دست کیف و کالاهای تزئینی است. همچنین بخشی از جدول لوازم و جواهرات برنجی در یک نقش مشهور گل ظاهر می شود.

زنی که عروسک را بزرگ کرد

نام فروشنده بیگ است. یک زن در زبان. آنها چادر دارند و می گویند “بیایید آنچه را که به دنبال آن هستید پیدا کنیم؟” من آنها را به توضیح کارشان می رسانم. من در نمایشگاه “صنایع دستی و زنان تهران” برای نوشتن کارفرمای زن اینجا هستم. داستان هر جدول و جایی که هر فروشنده شروع شده است چیست.

Behwesome با خنده شروع می شود: “ما بخش ما تجارت تجاری هستیم یک کار خانگی انجام می دهیم اما بلافاصله نمی تواند آن را بفروشد. تمام تلاشهای ما صنایع دستی است. یک لباس بافتنی یکی عروسک بیشتر با پتاس. همه در خانه برمی گردند اما کارگاه آموزشی ندارند هیچ مغازه ای ندارند. این باعث می شود ما نتوانیم فوراً بفروشیم. “تأمین کنندگان معمولاً محصول را با قیمت پایین انتخاب می کنند و سود عمده ای کسب می کنند.”

وی در بازار بازی کرد: “این یک فرصت عالی برای ما است.” زنان کارآفرینی معمولاً به روابط زنان می روند و از بازار استفاده می کنند. من 5 ٪ کار را در اینجا می فروشم. بازار فصلی و مناسب است و تقریباً هر دو ماه یکبار برگزار می شود. محیط همچنین زنانه و راحت است. مکان های یک اشکال هر بار در حال تغییر است. بار دیگر اسلاموشاهر دوباره و اکنون ما اینجا هستیم آن را خاموش کنیم. “

خانه ای که یک کارخانه است ؛ یک زن موفق که این برند را می سازد

آنها مدتی مکث کردند اولین خاطره فروش و او گفت که این دانش آموزان زیادی هستند “من فقط می خواهم ذهنم را بگیرم فقط باید آن را بیاورم. اولین سقوط چیزی در آنجا. یک خانم مرا برای یکی از برادران خود بخرید. “این یک احساس فوق العاده است که می دانم می توانم ادامه دهم و درآمد کسب کنم.

چشمان می درخشد: “من بسیار خوشحالم. فکر می کنم هر کسی نمی تواند از طریق اوضاع انجام دهد.”

خانه ای که یک کارخانه است ؛ یک زن موفق که این برند را می سازد

طعم شیرین قلب تجارت خانه شما

چند قدم دو دختر تقریباً جوان هستند و به وضوح از همان فاصله. یک سلولی و دیگری الحاق رزین. این تلویزیون پر از رنگ و قطعات است. بهار دختری که قند را با احتیاط در ظرف با احتیاط در ظرف ساخته و می گوید: “شکر یک آزمایش دارد رایگان امتحان کنید!” احساس در لحن شما بسیار خوب است. من می گیرم بنابراین او در مورد کار توضیح داد. از زمان صحبت با خوبی ها:

“من بهار بهار صاحب یک شیرینی سالم را بهار می کنم. من حدود پنج سال پیش کار خود را شروع کردم. ویژه من این بود که یک آب نبات درست کنم که آرد سفید و شکر را خراب نکند. در آرد کره من غلات من از آن استفاده می کنم و روغن وجود ندارد کلاه من از آن استفاده نمی کنم “آنها مشتاقانه در مراقبت از حرفه شما هستند و دست را روی جعبه کیک بیرون می کشند و همچنان می گویند:” در این مدت صفحه من اینستاگرام هستم من در بازار حکومت می کنم و فعالیت می کنم. اما این اولین بار است که من در بازار بوده ام. “من از طریق امور شهرداری به عنوان یک زن کارآفرینی ثبت نام کردم و بعد از مدتی با من تماس گرفتم تا در این رویداد شرکت کنم.”

بهار کمی استراحت می کند گویی باید با این تجربه به یاد بیاید. سپس با لبخند زدن و نگه داشتن این موضوع “من بازار را به خصوص در گذشته دوست دارم اما راز کمی پیدا می کند.

چشمانش درخشش رنگی دارد. وی گفت: “اگر بازار منظم تر باشد همیشه برای فروش و معرفی مشاغل کوچک تأثیر بیشتری خواهد داشت.” امیدوارم این مسیر ادامه یابد. با تشکر از همه افرادی که می توانید. “سپس دوباره با همان لبخند صمیمی او ظرف را فشار می دهد:” این راحت است “

خانه ای که یک کارخانه است ؛ یک زن موفق که این برند را می سازد

از برنامه نویسی برای رنگ جهان رزین

بعد از بهار این یکی از Zahra است که می گوید. کاست تجدید نظر بنفش به بالای قله. گفت: “من زهرا هستم متولد شده ام.” فرآیند رزین من از سال 2 شروع کردم. البته من بیشتر درگیر مطالعه هستم و اطلاعات را زود جمع می کنم اما آن سال جدی کار می کنم. به دلیل کلاس و دوره ای که انجام می دهم تجارت من “شما پایین هستید اما به آرامی بهتر است و اکنون دوست دارم این جاده را انتخاب کنم.”

آنها کمی ترک می کنند گویی که خاطرات گذشته را به یاد می آورند: “کار لیسانس اما من پسران زیادی دارم. رزین این است من مواد اولیه خود را درست می کنم و آزمایش و ساختمان را شروع می کنم. “

زهرا بیشتر هیجان زده می کند و دستان خود را مانند نشان دادن چیزهای موجود در هوا حرکت می دهد: “من رزین زیادی دارم و کار خود را انجام می دهم.”

او برخی از کارهای خود را روی میز حرکت می دهد و گفت: “این یک راه بسیار جالب و لاله از راه است و این اتفاقات جالب زیادی است و این یک ایده خوب است او باید روی کار خود تمرکز کند. اگر شاخه به شاخه باشد پرشفقط وقت و انرژی می گیرد. به خصوص در اینستاگرام اگر می خواهید شناخته شوید باید در یک منطقه خاص بمانید تا دقیقاً بدانید که چه کاری انجام می دهید. “

خانه ای که یک کارخانه است ؛ یک زن موفق که این برند را می سازد

من 5 سال در خانه کار کردم!

هوا به آرامی وارد تاریکی می شود و زنانی که جمع آوری چیزهایی را می فروشند. وقتی با بعضی از افراد صحبت می کنم نیمی از میز خالی. طبیعی است او صبح و با یک زبان روزه دار بوده است. این تقریباً هشت شب و خستگی در چهره بود. اما من هنوز نمی خواهم به اینجا بروم. هر یک از این زنان داستانی در پشت دارند مسیری که به این امر پیش رفته است. در گوشه بازار دو زن در کنار هم ایستادند. یکی روغن نباتی را می فروشد و برخی دیگر خزنده نان و سبزیجات هستند. او نام خود را نگفت اما در مورد او گفت که بیاید.

زن اول لبخند می زند به میز روی میز نگاه می کند و با لحن گرم صحبت می کند و من می خواهم یک کیسه را ببینم و من 5 سال از آن کار می کنم.

اکنون با اطمینان بیشتر صحبت کنید آنها دست خود را به یکی از دموکرات ها می گذارند و من خیلی در بازار خواهم بود و من او را به موفقیت او می درخشد: “کار من در خارج از کشور گم شده است. سبزیجات به ایالات متحده آبجو سوئد و یکی از محصولات من به اتریش و کویت رسید. “من معتقدم این مسیر ادامه خواهد یافت و من هنوز سفارش جدیدی دریافت خواهم کرد.”

خانه ای که یک کارخانه است ؛ یک زن موفق که این برند را می سازد

زن دوم چیز آرام در مورد دوستان شما لبخند بزنید و به گفتگو بروید. این صدای امن می گوید: “من می خواهم چیزی برای من داشته باشم و درآمد کسب کنم.” دوستان دوستان پزشک سنتی به من توصیه کردند تا من یک سبد تولید باشم. من قبول می کنم و ما با هم کار خواهیم کرد. آنها روغن زیادی می دهند و می گویند “ببرها را بفروشید.” هنگام شمارش من این نفت را 2 میلیون و 7 هزار مرد می بینم. من کمی مشکوک هستم اما او شما را از تبدیل شدن اساساً»

این بطری روغن را می کشد گویی گم نشده است. سپس او با لبخندی که انتخاب او را نشان می دهد ادامه داد: “اکنون من روغن درمانی و زیبایی را می فروشم و از کیفیت اطمینان دارم. طبقه است قسمت عقب دیگر در مایا مایا است که می دانم علاوه بر فروش روغن می تواند پماد درمانی را نیز انجام دهد. اولین تجربه ایجاد نظرات ضد درد است. یکی از دوستان میگرن از من خواست که روغن درست کنم. وی گفت: “وقتی مورد استفاده قرار گرفت میگرن بهبود یافته است.” او لحظه ای ساکت است به میز در بطری روغن نگاه کنید. او روی سر خود رفت و با لحنی تیز “با دانشی که برای این بار دارم نمی دانم که مسیر درست را انتخاب کرده ام و این فقط آغاز است.”

خانه ای که یک کارخانه است ؛ یک زن موفق که این برند را می سازد

از هر هنر هنر!

من از بازار خارج شدم اما ذهنم هنوز بین داستانهایی بود که شنیدم. زنی که در یک مکان رسمی کار نمی کند اما هر روز تلاش مداوم برای زندگی بهتر. زنان زیر پای پای انسان حتی بیشتر سعی کنید. نه تنها برای تأمین بودجه بلکه توانایی های خود را به اشتراک بگذارید تا ثابت کنید که هر انگشت هنر دارد و هر افکار ایده هایی است.

در ایران از 5 میلیون زن تنها 2 درصد رسماً رسمی است. اما این شماره تمام داستان را به شما نمی گوید. چه کسی می داند شما بدون پشتوانه مالی در خانه چقدر شروع کرده اید از صفر فقط امید و بیمار سرمایه اصلی است.

زنانی که امروز ایستاده اند اکنون نه تنها فروشنده. هر یک از آنها یک داستان و تلاش دارند. نه تنها برای پول بلکه او برای ساختن یک فضای مستقل برای خود به این جاده رسیده است. برخی به یک ایده ساده برای کسب و کار تبدیل شده اند بقیه با یادگیری امتحان و اشتباه می آیند. بازار نه تنها مکانی برای فروش است. این زنان نه تنها کالاها بلکه برای خود و توانایی جامعه خود را نیز معرفی می کنند.

دکمه بازگشت به بالا