حجاب؛ مدیریت تمایل و بلوغ جنسیت – خبرگزاری آنلاین | اخبار ایران و جهان

به گزارش خبرگزاری آنلاین، یاسر طاهر رحیمی کارشناس مسائل فقهی و شرعی در یادداشتی درباره حجاب اظهار داشت: انسان موجودی چند بعدی است و از نظر هویتی لایه های فکری مختلفی دارد؛ روانی و روحی. اگر دین یک برنامه آموزشی و توسعه همه جانبه انسانی است، همواره لایه های متعدد آن را مد نظر قرار می دهد.

از این توضیح، اهمیت تربیت عواطف، گرایش ها و احساسات انسان (تربیت گرایش) کمتر از تربیت فکری و فکری (تربیت بصیرت) نیست. به عبارت دیگر، دین نمی خواهد مردم بدانند و بفهمند، بلکه می خواهند مردم چیزهای عمیقی را بخواهند.

در این میان، «عمل» نیز بین عقل و قلب پیوند ایجاد می کند; گرایش ها و بینش ها را به جبهه ظهور می رساند و هر دو را در وجود انسان تثبیت و تعمیق می بخشد. ارزش دانش و بصیرت با واقعیت و حقیقت و ارزش آرزو و آرزو با ماهیت و هدف واقعی زندگی انسان سازگار است.

در واقع دین می خواهد در «فرایند تربیتی» و موانعی که موجب «غفلت» می شود، همه عرصه های وجودی انسان را به «حقیقت» و «طبیعت» مرتبط کند; «حماقت» یا «ضعف» او در این مسیر است که باید با انتخاب خود بر آن غلبه کند. مدیریت و آموزش “بینش”; «نگرش» و «نگرش» با هم مرتبط و مرتبط هستند، درست مانند تغییر فکری که باعث تغییر رفتار و اشتیاق می شود، تغییر شور و اشتیاق نیز ممکن است تغییر اندیشه و نگاه داشته باشد. یک آرزوی اشتباه به این معنا که و درست آخر الذین مانند شکایت کن

به طور کلی هر فکر یا گرایش یا رفتاری که در انسان متولد و تثبیت می شود، زمینه شکل گیری چندین فکر، رفتار و گرایش مشابه را ایجاد می کند.

نادیده گرفتن ارتباط عمیق بین این سه حوزه، بسیاری از کارهای فرهنگی ما را تک بعدی و بی اثر می کند. ما در دوران دستکاری امیال و بازتولید احساسات زندگی می کنیم، در جنگ استبداد و تبر هستیم، دوران ما دوران استعمار احساسات و امیال است، دوران تسخیر قلب است. عصر نظریه‌پردازی شده «رهایی» است. گویی تنها قوانین زندگی بشر پست مدرن بدون قاعده است، همه چیز سیال است. همه چیز ساخته مردم و سلیقه هاست!

هم افکار و هم تمایلات و رفتار. واقعیت مهلک نیز اینجاست که این رهایی افراطی (لیبرالیسم) از نظر فکر و میل و رفتار به جایی رسیده است که مردم اکنون در گرداب سیال توهم و حماقت جنسیت و حتی هویت جنسی خود را از دست داده اند و چنین می اندیشند. آنها به راحتی می توانند حس فانتزی موقت شما و رویاهای مجازی شما از قوانین طبیعت را دنبال کنند. باشد که غرایز و فطرت هایی که توهم تلقی می شوند مسلط شوند و آزادانه در دنیای مادی پرسه بزنند! این فاجعه هویت، جنسیت و جنسیت شاید بیش از آنکه محصول نسبی گرایی در اندیشه باشد، محصول رهایی و بی بند و باری احساس و میل است.

اسلام مدیریت و مدیریت تمایلات و عواطف طبیعی است. غریزه انسان دارای منطق روشن و نظام رفتاری منطبق بر آن است. کارکرد بسیاری از احکام دینی دقیقاً از این منظر که همان مدیریت امیال در انسان است قابل تحلیل است. شاید بتوان ادعا کرد که دال اصلی حجاب یک منطق کلی است، نه صرفاً پوشش (جلباب یا …) «به امیال و احساسات زن و مرد نسبت به یکدیگر و حتی افراد نظم می بخشد».

واضح است که در مدیریت صحیح، هیچ میل طبیعی یا غریزه یا فطری وجود ندارد که به آن توجه نشود و یا حتی به طور کامل پاسخ داده نشود، بلکه هنر این است که خواسته ها و گرایش ها را به گونه ای تنظیم کنیم که نتایج «رشد شود». “حداکثر شخصیت. ; انسان جنسی و معنوی بودن یا در زندگی اجتماعی؛ هم خانواده ها و هم افراد.

از این منظر، حجاب یک پروژه کلان، یک «رویکرد» است; فرزندخواندگی یک “حالت” است، نه فقط یک فعل یا پوشش خاص. مشکل پوشش زن و مرد تنها یک تکه از پازل بزرگ منطق حجاب به عنوان رویکرد و موقعیت است. یعنی دین وقتی حدود پوشش زن و مرد را مشخص می کند و به زنان توصیه می کند که در محیط زناشویی خانواده به ساختن، خودنمایی و رابطه جنسی کردن می پردازد، از حجاب صحبت می کند. وقتی از لاغر گفتن و پرهیز از تبرّج در رفتار و پنهان کردن صدای خلخال سخن می گوید، از حجاب می گوید و وقتی به زن و مرد دستور می دهد که غضب بصرند. وقتی به دختران توصیه می‌کند که بی‌زیور نباشند، از حجاب می‌گوید و وقتی از جدا کردن تخت‌های کودکان و دوری از بستر جنسی والدین می‌گوید.

وقتی از عشق خاص مردان به زن و دختر و مراقبت عاطفی نسبت به آنها می گوید یا وقتی از روحیه مردان تعریف می کند از منطق حجاب می گوید و وقتی از تحسین پوشاندن سر در زمان تنهایی زن می گوید. در خانه . و یا زمانی که به زنان در نماز امر به حجاب کرد همه اینها «مدیریت امیال و عواطف» است که سعی شده در نظام رفتاری نشان داده شود.

با توجه به توضیحات ما، حجاب علاوه بر مثال های قبلی که بیشتر مربوط به رفتار است، جنبه باطنی و قلبی نیز دارد. نوعی مدیریت تنش و کنش نفسانی نزدیک می شود که در روایات دیده می شود; «عفاف» عموماً وسیله ای برای تنظیم ورودی قلب و نفس است و «حیا» ابزاری برای تنظیم خروجی قلب و نفس است.

هنگامی که از شر یا آنچه که نباید در نفسانیت گنجانده شود مراقبت می کنیم، فروتنی نشان داده ایم و هنگامی که از بروز تمایلات نادرست در رفتار یا لباس و غیره مراقبت می کنیم، فروتنی نشان داده ایم. منحصر به حیا و حیا جنسیتی نیست عموماً بین زن و مرد رایج است، اگرچه در مصادیق حیا و عفاف بین زن و مرد نیز تفاوت هایی وجود دارد، اساساً در منطق حجاب به عنوان یک وضعیت کلی; زن و مرد وظایف عمومی مشترک اما متفاوتی دارند و این تفاوت به جنسیت و تفاوت های جنسی برمی گردد.

مثلاً از نظر پوشش، نقش و مسئولیت زنان مشخصتر است زیرا از نظر جنسیت، ظاهر زن در آرایش و محبت (ینشا فی الحلیه) و بنابراین در مدیریت میل است. ; غرایز و احساسات معمولاً در این زمینه آسیب پذیرتر هستند، بنابراین پوشش برای آنها کاملتر و زودتر انجام می شود تا مدیریت امیال و احساسات در آنها بهتر و کاملتر شکل بگیرد و تمایلات ارزشمند زنانه و جنسی به طور سالم به بلوغ برسد. . و اسراف نکنید. ابزارهای نجابت جنسی نیز برای کمک به این موضوع قدرتمندتر هستند.

به طور خلاصه، منطق کلان حجاب «رویکرد» یا «شرطی» است که فراتر از حجاب مطلوب است و شامل مجموعه ای از دستورات رفتاری و قلبی است تا در نهایت نظم خاصی در خواسته ها و احساسات زن و مرد ایجاد کند. سازمان. تمایلات، بلوغ روانی و جنسی؛ صفای روح و هماهنگی فطرت و غریزه با طبیعت خواهد بود.

دکمه بازگشت به بالا