بار دیگر سراب تشکیل ارتش اروپایی

گروه بین الملل خبرگزاری آنلاین میجیک – مهدی پورصفا: خشم اروپا از مدیریت ایالات متحده در افغانستان بسیار واضح است ، بنابراین نیازی به تحلیل و اظهارنظر بیشتر نیست.

بار دیگر سراب تشکیل ارتش اروپایی

بن والاس ، وزیر دفاع بریتانیا به اسپکتور گفت: “یک ابرقدرت که نتواند به اهداف بین المللی خود برسد ، یک قدرت جهانی است.” نه فقط قدرت بزرگ

انتشار شایعات مربوط به اختلاف جانسون با بایدن بر سر افغانستان را می توان بازتاب نارضایتی انگلیس از افغانستان دانست. البته ، بریتانیا تنها نبود ، اما همه اروپا از قبل می دانستند که در زمان بایدن دیگر نمی تواند به ایالات متحده اعتماد کند. در حالی که مردم در اروپا تصور می کردند که بایدن ، او می تواند شاهد گسترش همکاری و همکاری باشد که خاطرات خوبی را در دو طرف اقیانوس اطلس برانگیخته است ، آنها ناگهان با این واقعیت روبرو شدند که برخی از پیشرفت های ترامپ به عقب بازنگشته است.

اروپا دیگر نمی تواند مانند قبل به ایالات متحده اعتماد کند و این واقعیت تلخ در افغانستان برای اروپایی ها روشن است.

* ترس از انفعال استراتژیک آمریکا

همانطور که بورل اشاره کرد ، این تغییر استراتژیک بود که “استقلال دفاعی ایالات متحده” را به مقامات اروپایی یادآوری کرد.

جوزپ بورل ، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از اتحادیه 27 کشور خواست تا در آستانه دومین روز نشست وزرای دفاع در اسلوونی ، پایتخت اسلوونی ، سریعا وارد عمل شوند. به یک نیروی دفاعی مشترک بپیوندید.

بورل به خبرگزاری فرانسه ، از کاخ سفید انتقاد کرد و گفت: “رئیس جمهور ایالات متحده هنگام خروج از افغانستان خواسته های روند اروپا را نادیده می گیرد.” در این نشست تصمیم گرفته شد تا برنامه های تشکیل نیروی دفاعی اروپایی در نوامبر آینده در نشست سران اروپایی در بروکسل تصویب شود.

البته این بار به نظر می رسد اگر انگلیس در اتحادیه اروپا وجود نداشت ، چنین طرحی با محوریت فرانسه به سرعت تصویب می شد. اما ، چه برنامه ای اساسی در بالا اعمال می شود و حتی تصویب می شود؟

آیا واقعاً می توان به اروپایی عاری از ارتش امیدوار بود حتی اگر ایالات متحده باشد؟

* از جنگ جهانی دوم تا پایان جنگ سرد

ایده ایجاد نیروی دفاعی مستقل برای اروپا حداقل پس از جنگ جهانی دوم تاریخی است.

هنگامی که قاره سبز در طول جنگ جهانی دوم نابود شد ، اروپا ناگهان بین دو کارخانه خرد شده قرار گرفت. اتحاد جماهیر شوروی از یک سو و ایالات متحده از سوی دیگر. طبیعی است که اروپا نمی تواند مستقل از ایالات متحده در برابر ارتش سرخ مقاومت کند و بدون نیروهای آمریکایی و قابلیت های هسته ای ، اروپای غربی می تواند در عرض چند هفته اشغال شود.

با این حال ، ایده ایجاد یک اتحادیه دفاعی در برابر ایالات متحده از ابتدای اتحادیه اروپا آغاز شد. در واقع ، این می تواند زمانی اتفاق بیفتد که پیمان پاریس بین کشورهای اروپایی امضا شود ، اما فرانسه و به ویژه “شارل دوگل” این مورد را برآورده نکردند.

سراب

شارل دوگل

از نظر دوگل ، امضای این پیمان به معنای به رسمیت شناختن سلطه نظامی آلمان در اروپا بود. مخالفت دوگل با امضای پیمان پاریس وحشتناک ترین مناقشه سیاسی را از زمان رسوایی دریفوس بین سالهای 1953 تا 1954 ایجاد کرد. در نهایت ، دوگل برنده شد و جامعه دفاعی اروپا به پایان خود نرسید. کشورهای اروپایی سلاح های هسته ای ایالات متحده و نیروهای نظامی ایالات متحده را می پذیرند.

البته دوگل مدتی خود به خود راه می رفت. فرانسه مجهز به سلاح هسته ای است و روابط فرانسه و ناتو را جعل کرده است. اگرچه حرکت دوگل در مقابل 300 موشک هسته ای SS-20 و 100 سرباز شوروی در اروپا هیچ ارزش نظامی نداشت ، اما نشانه نوعی استقلال اروپا از ایالات متحده بود که تا پایان جنگ سرد ادامه داشت.

پس از جنگ سرد ، به نظر می رسید که اروپا به آرامی به سمت استقلال نظامی جدی پیش می رود ، اما به نظر می رسید که این امر با موانع شدیدی روبرو است.

ایالات متحده تمایلی به به رسمیت شناختن استقلال نظامی اروپا ندارد ، به ویژه از آنجا که بحث هایی درباره حرکت جدی ناتو در شرق وجود داشته است. آمریکا می خواهد کشورهای بلوک شرق را در اسرع وقت وارد ناتو کند و در هر زمان یک سازمان نظامی اروپایی روی بینی آن وجود دارد.

از سوی دیگر ، کشورهای اروپایی که به دلیل فروپاشی دیوار برلین با مشکلات اقتصادی روبرو بودند ، با استفاده از این فرصت ، هزینه های نظامی را کاهش دادند. تقریبا 80 درصد از تعهدات نظامی ناتو به ایالات متحده و ارتش است.

بسیاری از ارتشهای اروپایی به سرعت در این دوره به دلیل محدودیت بودجه ظرفیت عملیاتی خود را از دست دادند. پیش نویس نهایی شد و ایالات متحده به دفاع مشترک از اتحادیه اروپا در برابر تهدیدات احتمالی روسیه پرداخت.

فرانسه در حال حاضر مهمترین و آماده ترین ارتش اروپا است ، اما فرانسه هنگام آماده شدن برای ارتش نیز مشکلات زیادی را تجربه می کند. به عنوان مثال ، نیروی هوایی فرانسه حتی نمی تواند از درگیری های محدود در کشورهای دیگر پشتیبانی کند. در طول جنگ فرانسه با شورشیان توارگ در مالی ، پاریس مجبور شد از ایالات متحده برای انتقال نیروهای خود کمک بگیرد. در آلمان ، بخش مهمی از تجهیزات نظامی آماده استفاده بلافاصله نیست و جوان آلمانی به ارتش آلمان جذب نمی شود. اوضاع به حدی وخیم شد که مقامات آلمانی نیز موضوع استفاده از دیگر کشورهای اروپایی در ارتش آلمان را که با مخالفت سایر کشورها مخالفت کردند مطرح کردند.

با این حال ، این حادثه تا دوران ترامپ به یک موضوع جدی تبدیل نشد. اما خواسته های ترامپ برای افزایش پرداخت های اروپایی به ناتو و همچنین کاهش نیروهای آمریکایی در اروپا ، باعث شد تا مقامات قاره سبز برای اولین بار با راه اندازی نیروهای جدید اروپایی مخالفت كنند.

* پیمان آخن ، قلب تشکیل ارتش اروپا

شاید اولین نشانه فرآیند راه اندازی در سال 2017 باشد. مهمترین گام برای ایجاد یک سیستم نظامی جدید در اتحادیه اروپا توسط اعضای اتحادیه اروپا در دسامبر همان سال با امضای توافقنامه همکاری دائمی ساختاری (پسکو) برداشته شد.

گام بعدی امضای پیمان آخن ، پایتخت قدیمی شارلمانی در مرز فرانسه و آلمان بود. این پیمان که توسط مکرون و مرکل امضا شد ، چارچوبی جدید برای دفاع از اتحادیه اروپا ارائه می دهد.

شاید مهمترین ویژگی پیمان آخن که توجهها را به خود جلب کرد این اطمینان بود که حمله به فرانسه یا آلمان به معنای حمله به طرف دیگر است. در واقع ، این قسمت از اتحاد آخن بسیار شبیه به ماده 5 اتحاد ناتو است و این عمل به پایان رسیده است.

گنجاندن چنین مقاله ای در توافقنامه نه تنها نشان می دهد که کشورهای اروپایی نسبت به اجرای تعهد متقابل ایالات متحده در قبال ناتو چقدر بدبین هستند ، بلکه ساختار جایگزینی نیز ارائه می دهد.

مفهوم دیگر این توافقنامه این است که سلاح های هسته ای فرانسه ، تنها کشور اروپای غربی که دارای قابلیت های هسته ای غیر از انگلیس است ، به سلاح های استراتژیک اتحادیه اروپا تبدیل می شود. این نکته ای است که با خروج از صدها سلاح هسته ای تاکتیکی ایالات متحده در حال حاضر در ایتالیا و بلژیک ، توجه روسیه را به خود جلب می کند.

طبیعتاً در صورت رعایت این رویه ها ، سرمایه گذاری فرانسه در زمینه تسلیحات هسته ای نیز افزایش می یابد. یکی دیگر از جنبه های مهم پیمان آخن ، تلاش دو کشور برای توسعه ارتش مشترک اروپایی و همچنین برنامه تسلیحاتی بود.

* آیا مشکلی وجود دارد؟

به طور کلی ، مسیر جدید اتحادیه اروپا برای تشکیل نیروی مشترک بر اساس همین معاهده آخن خواهد بود. اما س theال این است که چنین سازمانی چه کاری می تواند انجام دهد؟ آیا کشورهای اروپای شرقی حاضرند با استقرار پایگاه های ضد موشکی آمریکا به اتحادیه اروپا بپیوندند؟

اتحادیه اروپا حتی فاقد نیروی دریایی است. بریتانیا ، قدرتمندترین نیروی دریایی در این قاره ، حتی ظرفیت ایجاد ناوگان عملیاتی را نیز ندارد. نیروی دریایی فرانسه همچنین فاقد قابلیت هایی در سطح عملیاتی جهانی است.

حتی توانایی تسلیحات هسته ای فرانسه بسیار محدود است و قابل مقایسه با کشورهایی مانند روسیه ، ایالات متحده و چین نیست. با این جزئیات ، واضح است که بحث ارتش مشترک به مدت طولانی مجاز نخواهد بود.

حتی اگر چنین ارتشی به مرحله تخصیص بودجه و تسهیلات رسیده باشد ، زمان زیادی طول می کشد تا بتواند پیشرفت کند. فراموش نکنید که ارتش مشترک تاتو در اروپا به دلیل قدرت آمریکا در برابر شوروی زنده ماند. بدون شک ، در شرایط کنونی ، استقلال نسبی اروپا از ایالات متحده راه زیادی را در پیش خواهد گرفت تا پایان نپذیرد.

انتهای پیام /


دکمه بازگشت به بالا